متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Unknowngh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
7
امتیازها
0
  • #1,431
ساام دوستان
یه رمان بود که چند سال پیش خوندم شخصیت اصلی رمان یه دختر که توی یه شرکت معمار بود از اونطرف دوست صمیمیش یه مادربزرگ مریض داشت که باید عمل قلب انجام میداد بزای پول عملش دخنر به رئیس شرکت گفت که رئیس شرکت یه شرط سخت واسش گذاشت
کسی یادش نمیاد؟؟؟
سنگ قلب مغرور
 

بهار69

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,432
ب بهار69:
سلام من دنبال یه داستان می گردم، که یک دختر شیرازی که اسمش یادم نیست بعد اینکه نامزدی بهم میخوره، با بورسیه میره خارج..تو دانشگاه جز شاگرد اول هاست اونجا بایه پسره که دورگه که یک رگش ایرانی هست آشنا میشه فکر کنم اسمش بنیامین بود .اولش باهم خوب نبودن ولی در آخر با هم خوب میشن ، دختره فکر میکنه پسره تو آتش سوزی ماشینش مرده ولی اون میاد ایران و با دختره ازدواج می کنن. اسمش می خواستم ببینم چیه که بتونم دانلود کنم . ممنون لطفا راهنمایی کنید
 

spring_girl

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
10
امتیازها
30
  • #1,433
رمانی که پسره سه تا بچه داره و بچه اخرش رو زنه وقتی حامله بوده به پسره نامردی میکنه بعد اینکه بچه هه به دنیا اومد زنه رو طلاق میده بعد یه پرستار برای بچه ها میگیره که با پرستاره ازدواج میکنه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

spring_girl

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
10
امتیازها
30
  • #1,434
سلام همگی، چند سال پیش یه رمان خوندم مطمئن نیستم ولی فکر کنم دو جلدی بود... دختره و پسره باهم ازدواج میکنن بعد پسره تصادف میکنه و همه فکر میکنن مرده ولی بعد از چند وقت دختره از عروسی یکی از دوستاش برمیگشته که به طور اتفاقی شوهرش رو میبینه و میفهمه شوهرش نمرده بوده... پسره حافظه ش رو از دست داده بوده و دختره رو یادش نمیاد... یه زن و مرد پسره رو نجات داده بودن و پیش خودشون نگه داشته بودن...بعدش دیگه با کمک دختره خوب میشه... فکر میکنم این اتفاقات واسه جلد دو بود.. البته اگه همونطور که فکر میکنم رمان دو جلدی بوده باشه... ممنون میشم اگه کسی اسمش رو میدونه بهم بگه..
برج زهرمار و دختر شیطون بلا جلد دومش تقریبا همینی بود که گفتی
 

slnlz

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,435
سلام من یه رمان رو نصفه خونده بودم سرگرد و بانو بود اسمش ولی هرچی میگردم نیست ، دختره تو کاباره کار میکرد یه روز پلیس میاد میگیرتشون و سرگرده که اینو میگیره ازش قول میگیره من شلاق بهت نمیزنم ولی باید .... دختره اخر صیغش میشه و میرن پیش مادر پسره. اسم دختره نگار بود که معروف بود به بانو ، پسره امیرحسین
 

rkice

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,437
دختره چشماش سبز بود ۱۳ ساله، توی یه مهمونی کع با دختر عموش رفته بود، دختر عموش میفروشدش، کسی کع خریده اش داداششه و ارباب یه عمارت ولی بعد ها میفهمه که برادرش نیست
 

sisisi

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
  • #1,438
سلام من دنبال رمانی میگردم که در اون شخصیت دختر میره برای پرستاری از یک پسر اسم دختر هم ستاره هست و به هم محرم میشن و دختر سه قلو به دنیا میاره بعد میره شمال و اونجا پدر پسر رو میبینه که قبلا همه فکر می کردن مرده.
و یک رمانی هم هست که پسر دندانپزشک هست و با یه دختر خیلی کوچکتر از خودش ازدواج میکنه و بعد از اتفاقاتی دختر به پسر میگه که اگه با یه دختر بزرگ ازدواج میکردی بهتر بود تا با یه دختر خیلی کوچیکتر از خودت ازدواج کنی.
البته نمیدونم این دو رمان مجزا هستن یا هردو یه رمانن. دقیقا یادم نیست. ممنون میشم اگه اسم رمانا رو راهنمایی کنین
 

Hamed1373

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,439
سلام دنبال رمانی میگردم که دختره توسط شوهرش حامله شده ولی شوهرش به دختره تهمت میزنه و میگه بچه مال اون نیست و با زدوبند همسرش رو متهم میکنه و طلاق میگیره دختره درحالی ک حامله اس بخاطر ترس از عموهاش فرار میکنه و میره شهر غریب دوتا بازیگر معروف پیداش میکنن و کمکش میکنن
 
آخرین ویرایش

درینا

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,440
سلام دنبال اسم رمان میگردم قدیمیه فک کنم دختری به اسم ترانه نامی دانشگاه معماری قبول میشه و از طریق دوست پدرش واحدی اجاره میکنه و همون دوست پدرش معرفیش میکنه شرکت معماری کار کنه و بعد از چند روز واحد ذو به رویی یا همون واحد که زندگی می‌کرده دقیق یا دم نیس که فکر میکرده خالی هستش پسر جوونی میاد از قضا مدیر همون شرکت که کار می‌کنه هستش رمان کلکی هستش ممنون میشم بگید
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا