متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

marmarii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,441
سلام دوستان
ی رمانی مدتهاست دنبال اسمش میگردم ولی پیدا نمیکنم داستان دختریه که با خانواده پدریش تو ی خونه زندگی میکردن و پسرعموش عاشقش بوده ولی دختره نمیخواسته بعد پدرش میمیره و مادر دختره با عشق قدیمیش ازدواج میکنه و دختره و خواهربردارش مجبور میشن از خونه برن
ودراخر قصه بعد از کلی سختی با پسرعموش ازدواج میکنه
 

باران کاظمی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
14
امتیازها
30
  • #1,442

باران کاظمی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
14
امتیازها
30
  • #1,443
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,444
سلام دنبال اسم رمان میگردم قدیمیه فک کنم دختری به اسم ترانه نامی دانشگاه معماری قبول میشه و از طریق دوست پدرش واحدی اجاره میکنه و همون دوست پدرش معرفیش میکنه شرکت معماری کار کنه و بعد از چند روز واحد ذو به رویی یا همون واحد که زندگی می‌کرده دقیق یا دم نیس که فکر میکرده خالی هستش پسر جوونی میاد از قضا مدیر همون شرکت که کار می‌کنه هستش رمان کلکی هستش ممنون میشم بگید
رمان همسایه من
 

minaee9

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
9
پسندها
15
امتیازها
33
  • #1,445
سلام دنبال یه رمان میگردم دختره تو یه خانواده بود ک پدره سکته کرده بود نمبتونست حرف بزنه دوتا برادر و خاهر داشت ولی این‌دختر اصلا مال این خانواده نبود و پدره اینو ب سرپرستی گرفته خیلی باهاش بد بودم و‌بهش تهمت میزنن پرتش میکنن از خونه بیرون برادر ناتنیه ب نام مسیح باهاش ازدواج‌میکنه میزن ی شهر دیگ کسی اسمشو‌میدونه؟
 
امضا : minaee9

رویای خیس

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,446
دوستان من دنبال یه رمانیم ک دختره با مادر و مادربزرگش زندگی میکنه و تازه به یه بیمارستان جدید رفته واسه گذروندن دوره پزشکیش دختره دست و پاچلفتیه و با یکی از دکترا بیمارستان لج میفته
 

mahgol1994

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,448
سلام دنبال یه رمان می گردم، فک کنم دو جلدی بود؛ دختره با یه پسر نامزد می کرد، نامزدش یه روز اومد دانشگاه و با یکی از استادا که دختره را دوست داشت چشم تو چشم شد. بعد ها روز عروسی پسره تصادف کرد و مرد؛ چند سال بعد دختره دوباره به استاد برخورد و طی جریانی متوجه شدن که نامزدش برادر گمشده استاد بود و .... کسی اسم این رمان رو می دونه؟
 

mahgol1994

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,449
گناهکار نیست
سلام همگی، چند سال پیش یه رمان خوندم مطمئن نیستم ولی فکر کنم دو جلدی بود... دختره و پسره باهم ازدواج میکنن بعد پسره تصادف میکنه و همه فکر میکنن مرده ولی بعد از چند وقت دختره از عروسی یکی از دوستاش برمیگشته که به طور اتفاقی شوهرش رو میبینه و میفهمه شوهرش نمرده بوده... پسره حافظه ش رو از دست داده بوده و دختره رو یادش نمیاد... یه زن و مرد پسره رو نجات داده بودن و پیش خودشون نگه داشته بودن...بعدش دیگه با کمک دختره خوب میشه... فکر میکنم این اتفاقات واسه جلد دو بود.. البته اگه همونطور که فکر میکنم رمان دو جلدی بوده باشه... ممنون میشم اگه کسی اسمش رو مید
 

حصار آبی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
34
 
ارسالی‌ها
10,310
پسندها
25,054
امتیازها
83,373
مدال‌ها
53
  • مدیر
  • #1,450
امضا : حصار آبی

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا