سلام
من یه رمانی رو انلاین خونده بودم قبلا
درمورد یه دختره بود به اسم حریر
که یه شب با دوستش روشنک میره یه پارتی
پشیمون میشه از اینکه اومده بود چون دختر یه حاجی بود
واسه همین میره دنبال رفیقش ولی پیداش نمیکنه میره حیاط پشت عمارت رو میگرده
و با یه سری خلافکار روبهرو میشه و ناخواسته حرفاشونو میشنوه
اوناهم میبیننش و بیهوشش میکنن و در کل میدزدنش
وقتی بیدار میشه خودشو تو یه اتاق نمور میبینه و وقتی از اتاق میره بیرون یه پسره رو میبینه که خودش دزدیده شده بوده
طی یه اتفاقاتی دوباره از حال میره
و این دفعه خودشو تو یه کامیون میبینه
بعدش وقتی دارن در کامیونو باز میکنن
پسره باهاشون درگیر میشه و فرار میکنن
بقیشو یادم نمیاد متاسفانه
کسی این رمانو خونده ؟؟؟