متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

لیلا. ک

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,491
متنی از رمانه، کسی اسم این رمان رو میدونه؟
عروسی بدون داماد که نمیشه ؟
با بغض لباس عروس رو توی دستام مشت‌کردم و یک بار دیگه صداش اکو شد " حاجی من دخترتو نمیخوام ". از جام بلند شدم و گفتم: - من خستم ، میرم استراحت کنم .
با دومین قدمم پدر امیر‌گفت : صبر‌کن دخترم ، پسر احمقم قدر تو رو نمیدونه ولی میخوام تو رو برای پسرم‌ اولم‌که خارج از کشور هست انتخاب کنم خطبه رو اینترنتی برگزار میکنیم‌.
شوکه.نگاهش.کردم‌و.گفتم.نه.....نه.من‌..نمیخوام
همون لحظه اسپیکر که صدای مردونه ای بلند شد و گفت : پدر زودتر خطبه رو اجرا کنید چون میخوام زودتر...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,492
سلام یه رمان هست که دختره پدرش اونارو رها میکنه و میره وقتی بچه بوده
دختره بزرگ میشه به یکی ازدواج میکنه به اسم رضا و مذهبیه اما ازش جدا میشه و با یکی نامزد میکنه که هرشب پارتی میرن .رضا هم با یکی دیگه ازدواج میکنه میره خارج .دختره بعد چند سال دنبال رضا میگرده و میفهمه زن و بچه داره میره پیشش میگه پشیمونم ازدواج میکنن بعد ها دختره میفهمه که رضا زنش رو طلاق داده.
کسی اسمشو یادشه؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

مهرنوش.ع

معلم انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
267
پسندها
2,340
امتیازها
13,933
مدال‌ها
11
  • #1,493
سلام،
من دنبال یک رمانی می‌گردم با این موضوع که:
دختر داستان خانواده سنتی مذهبی داشت که یک روز با مادر و خواهرش می‌رن مجلس به خونه همسایه، بعد اونجا بطور پنهونی آقا پسری هم بوده که اسمش توی محله بخاطر دست درازی کردن دروغین بد در رفته بوده و همه بخصوص خانواده‌ش طردش کرده بودند.
همون روز دختر کنجکاو میشه که قیافه این پسر رو که زبونزد همه هست ببینه واسه همین از دیوار بالا میره و به کوزه عسل میخوره و برای شستن دست و صورتش مجبور میشه بره خونه خودشون که کلید هم دستش نبوده و با کمک پسره از دیوار بالا میره.
خواستگاری که برای دختره میاد شب عروسی وقتی به گوشش میرسونن ک قضیه‌ چی بوده همه چی رو ب هم میزنند و مجبورش می‌کنند با همین پسره ازدواج کنه!
در آخر سر عاشق هم میشن و دختره دکتر زنان میشه.
خوش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهرنوش.ع

Pashmack

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,494
سلام!
من دنبال یک رمان میگردم که نه سمش نه شخصیت هاش یادم میاد..

داستان از این قراره که یه دختره پدر و مادرشو از دست میده بخاطر برادرش که با دختر کسی که کارخونه پدرشو اتیش زده بود ازدواج کرد
برادرش که اسمش ارشیا بود بقصد کمک دختره رو میبره خونشون تا کلفت زنش شه و اخر میخواسته دختره رو بفروشه به یه مرد پیر دختره فرار میکنه و یه خانواده تهرانی رو تو پارک میبنه(دختره شیرازیه)اونا کمکش میکنن دختره با اینا زندگی میکه
ولی دختره دنبال کار بوده پس دختر اون خانواده پسرخالشو معرفی میکه که تو یه عمارت تنها زندگی میکرد دختره میشه خدمتکار پسره و داستان شروع میشه و پسره عاشق دختره.

ممنون میشم اسمشو بگید
 
امضا : Pashmack

mahdismahdi

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,495
سلام
یه رمان هست که دختره دانشجوی دندانپزشکی یه برادر بزرگتر هم داره که ازدواج کرده و با این دختره بده
این دختره تو دانشگاه که کار می‌کنه عاشق یه پسره میشه که فک کنم استاد بود و از خارج اومده بود
میشه بگید این چه رمانیه؟؟؟
 

دومـان

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,033
پسندها
22,956
امتیازها
42,073
مدال‌ها
32
سن
19
  • #1,496
فقط یادم میاد ک
ی آبجی داداش دوقلو بودن، یکی ک فکر میکنن آدم خوبیه میبرشون ی خونه عه تو اونجا گیر میوفتن، اخرش هم یارو کاری میکنه توی وقتی دستاشون بسته ن بیوفتن توی استخر بمیرن
البته اگه درست یادم باشه :unsure:
 

Qasem

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,497
یه رمان هستش دنبالشم:sugarwarez-050:
پسره پزشکه و سبک زندگی خوشگذرونی داره همش عشق و حال میکنه با رفیقا و دخترا و ... ولی یه روزی یه نفر رو میبینه که چاقو خورده میبردش خونه و بانداژش میکنه طرف دختریه که وضع مالیش خوب نیست و برای اینکه تن به هر کاری نده خودشو پسر معرفی کرده و تحت عنوان یه پسر مشغول به کار شده این دو نفر عاشق همدیگه میشن خیلی هم همدیگه رو دوس دارن
میدونین اسم رمان رو؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

zhrahmadi

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,498
سلام،من دنبال دو تا رمان میگردم یکیش درمورد یه دختری بود که با یه پسری آشنا بود که اسمش ارش بود،که آخرش به خاطر پول مجبور میشه با رئیس شرکتش ازدواج می‌کند که دختره رو هم دوست داره
رمان دوم هم در مورد دوتا برادر و یه خواهر هستش که برادر اول شرکت داره ، برادر دوم هم پلیس هستش و خواهره هم از خارج اومده که میخواد تو شرکتشون کار کنه
 
آخرین ویرایش

baraiiiii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
6
امتیازها
0
  • #1,499
یه رمان هستش دنبالشم:sugarwarez-050:
پسره پزشکه و سبک زندگی خوشگذرونی داره همش عشق و حال میکنه با رفیقا و دخترا و ... ولی یه روزی یه نفر رو میبینه که چاقو خورده میبردش خونه و بانداژش میکنه طرف دختریه که وضع مالیش خوب نیست و برای اینکه تن به هر کاری نده خودشو پسر معرفی کرده و تحت عنوان یه پسر مشغول به کار شده این دو نفر عاشق همدیگه میشن خیلی هم همدیگه رو دوس دارن
میدونین اسم رمان رو؟
دختری که من باشم
 
آخرین ویرایش

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,500
سلام،
من دنبال یک رمانی می‌گردم با این موضوع که:
دختر داستان خانواده سنتی مذهبی داشت که یک روز با مادر و خواهرش می‌رن مجلس به خونه همسایه، بعد اونجا بطور پنهونی آقا پسری هم بوده که اسمش توی محله بخاطر دست درازی کردن دروغین بد در رفته بوده و همه بخصوص خانواده‌ش طردش کرده بودند.
همون روز دختر کنجکاو میشه که قیافه این پسر رو که زبونزد همه هست ببینه واسه همین از دیوار بالا میره و به کوزه عسل میخوره و برای شستن دست و صورتش مجبور میشه بره خونه خودشون که کلید هم دستش نبوده و با کمک پسره از دیوار بالا میره.
خواستگاری که برای دختره میاد شب عروسی وقتی به گوشش میرسونن ک قضیه‌ چی بوده همه چی رو ب هم میزنند و مجبورش می‌کنند با همین پسره ازدواج کنه!
در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا