متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,501
سلام!
من دنبال یک رمان میگردم که نه سمش نه شخصیت هاش یادم میاد..

داستان از این قراره که یه دختره پدر و مادرشو از دست میده بخاطر برادرش که با دختر کسی که کارخونه پدرشو اتیش زده بود ازدواج کرد
برادرش که اسمش ارشیا بود بقصد کمک دختره رو میبره خونشون تا کلفت زنش شه و اخر میخواسته دختره رو بفروشه به یه مرد پیر دختره فرار میکنه و یه خانواده تهرانی رو تو پارک میبنه(دختره شیرازیه)اونا کمکش میکنن دختره با اینا زندگی میکه
ولی دختره دنبال کار بوده پس دختر اون خانواده پسرخالشو معرفی میکه که تو یه عمارت تنها زندگی میکرد دختره میشه خدمتکار پسره و داستان شروع میشه و پسره عاشق دختره.

ممنون میشم اسمشو بگید
رمان عمارت عشق
 

-22Sana

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • محروم
  • #1,502
لطفا هرکی اسمشو میدونه بهم بگه

رمان درباره دختری که خارج از کشور درس خونده و فکنم دندانپزشکه ..برمیگرده ایران پیش خانوادش و دنبال یه مطب میگرده که کارشو شروع کنه و یه مطب تو یه ساختمان پزشکان پیدا میکنه و اونجارو اجاره میکنه روزی که میره اونجا رو با دوستاش تمیز کنه سه تا پسر میبینه که یکیشون خیلی خوشگل و خوش هیکل و مغروره بعدا میفهمه رفیق شیش برادرشه و برادرش یجورایی مربی پسره محسوب میشه پسره هم روانشناسه(فکنم)و تو همون ساختمان مطب داره و بدنسازه و تو این مسابقاتی که ژست و اینا میگیرن و عضله هاشونو نشون میدن و اینا(یه همچین چیزی)روز تولد داداش دختره دختره بهش یه انگشتر میده که روش نوشته یا علی و پسره با پوزخند نگاش میکنه و یه موتور گرون قیمت کادو میده ب دوستش



حالا طی جریاناتی که پیش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

-22Sana

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • محروم
  • #1,503
لطفا هرکی اسمشو میدونه بهم بگه

رمان درباره دختری که خارج از کشور درس خونده و فکنم دندانپزشکه ..برمیگرده ایران پیش خانوادش و دنبال یه مطب میگرده که کارشو شروع کنه و یه مطب تو یه ساختمان پزشکان پیدا میکنه و اونجارو اجاره میکنه روزی که میره اونجا رو با دوستاش تمیز کنه سه تا پسر میبینه که یکیشون خیلی خوشگل و خوش هیکل و مغروره بعدا میفهمه رفیق شیش برادرشه و برادرش یجورایی مربی پسره محسوب میشه پسره هم روانشناسه(فکنم)و تو همون ساختمان مطب داره و بدنسازه و تو این مسابقاتی که ژست و اینا میگیرن و عضله هاشونو نشون میدن و اینا(یه همچین چیزی)روز تولد داداش دختره دختره بهش یه انگشتر میده که روش نوشته یا علی و پسره با پوزخند نگاش میکنه و یه موتور گرون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

azat

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,504
سلام من چند سال پیش یه رمان خوندم که شخصیت دختر از یه شهر دور اومده بود دانشگاه تهران و رشته آمار می‌خوند خیلی باهوش بود و خوابگاهشو از دست میده بعد به عنوان داوطلب هلال احمر میرن برای کمک به زلزله زده‌های آذربایجان و با آقایی که پزشک مغزو اعصابه آشنا میشه. کسی اسم رمانو میدونه؟
 

فاطمه شیراز

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,505
رمانی قبلا خوندم اسمش رو میخوام ، اسم شخصیت دختر در رمان سمانه است که به عنوان یک کارمند معمولی در یک شرکت کار می کند و رئیس شرکت برای پیدا کردن شخصی که به شرکت ضربه می زند پسر عموی خودش رو که پزشک هست در قالب کارآموز حسابداری به شرکت میاره پیش سمانه تا کار یاد بگیره و در ادامه اتفاقاتی برای از بین بردن سمانه و حسابدار پیش میاد و اونا مجبور میشن به یک روستایی فرار کنند.
 

Radon

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,506
سلام
یه رمانی رو چندسال پیش خوندم که یه دختر پرورشگاهی بود که با یه پسر پزشک که خانواده پولداری داشته ازدواج می‌کنه ، پسره برای اینکه دختره ازش جدا بشه و با کسی که دوستش داره ازدواج کنه وانمود می‌کنه تمام ثروتش رو از دست داده اسم پسره سیاوش بود فکر کنم ، دختره عروسک درست میکرد و بعد از طلاقش هم می‌ره پیش مسئول پرورشگاه مرضیه خانوم که به پسره پرستار هم داشت و برای دختره حکم برادر داشت ، این پسره هم با دختر اقوام سیاوش ازدواج می‌کنه و سیاوش و دختر داستان دوباره باهم روبه رو میشن
کسی اسم این رمان رو میدونه؟؟؟
 

royahussain

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,507
سلام دوستان دنبال رمانی میگردم که دختره اسمش شراره بود با به پسری دوست میشه بعد پسره بهش میگه سرطان دارم بعد از مدتی دختره میفهمه دروغ گفته و با یکی دیگه هست و با پسر همسایشون که مومن بوده ازدواج میکنه اسم پسره هم علی بود
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,508
سلام
یه رمانی رو چندسال پیش خوندم که یه دختر پرورشگاهی بود که با یه پسر پزشک که خانواده پولداری داشته ازدواج می‌کنه ، پسره برای اینکه دختره ازش جدا بشه و با کسی که دوستش داره ازدواج کنه وانمود می‌کنه تمام ثروتش رو از دست داده اسم پسره سیاوش بود فکر کنم ، دختره عروسک درست میکرد و بعد از طلاقش هم می‌ره پیش مسئول پرورشگاه مرضیه خانوم که به پسره پرستار هم داشت و برای دختره حکم برادر داشت ، این پسره هم با دختر اقوام سیاوش ازدواج می‌کنه و سیاوش و دختر داستان دوباره باهم روبه رو میشن
کسی اسم این رمان رو میدونه؟؟؟
رمان من تکرار نمیشوم
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,509
سلام یه رمان هست که دختره پدرش اونارو رها میکنه و میره وقتی بچه بوده
دختره بزرگ میشه به یکی ازدواج میکنه به اسم رضا و مذهبیه اما ازش جدا میشه و با یکی نامزد میکنه که هرشب پارتی میرن .رضا هم با یکی دیگه ازدواج میکنه میره خارج .دختره بعد چند سال دنبال رضا میگرده و میفهمه زن و بچه داره میره پیشش میگه پشیمونم ازدواج میکنن بعد ها دختره میفهمه که رضا زنش رو طلاق داده.
کسی اسمشو یادشه؟
خودم پیداش کردم
رمان در امتداد حسرت
 

elash

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,510
سلام
من رمانی میخوندم که دختره مجبور بود پسرعموش رو پیدا کنه یعنی پدربزرگش شرط گذاشته بود و بعد پیدا کردن پسر عمویش ارث بهشون می‌رسید و بعد از پیدا کردن پسرعموش می‌فهمه که برادر دومی هم پسر عموشِ (سه تا داداش بودن) و پدر دختر و عموش هم فوت کرده بودن فکر کنم اسم پسر عموهایش میثم و میثاق بود
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا