متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Family 547

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,511
سلام ببخشید یه رمان بود که پسره بخاطر اینکه شب عروسی عشقش بهش نامردی می‌کنه می‌ره بعد ازمدتی دیوونه عصبی میشه بعد یه دختر دبیرستانی میبینم فکر میکنه عشقش همون که ترکش کرده
مادر پسره میگه باهاش ازدواج کن تا پسره خوب سه دختره قبول نمیکنه بعد مادر پسره با کلی خواهش بهش میگه بیاد باهاشون سفر شمال تا حال پسره خوب شه بعد خوب میشه عاشق هم میشن میشه اسم رو بگید لطفا
 

Marzime

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,512
سلام مهربونا دنبال ی رمانی میگردم اینجوری شرو میشد ک ی مدتی بود ک دختره جلو خونش اوریگامی پیدا میکرد و یکی هی تهدیدش میکرد بالاخره ی شب میدزدنش و معلوم میشه ک دوست خانوادگیشون بوده ک برای انتقام از بابای دختره اونو دزدید چون بابای دختره زنشو کشته بود اونم دختره رو میدزده و خیلی بد شکنجش میده و از شکنجه ها فیلم میگیره و برا باباهه میفرسته پدره هم برا پیدا کردن دخترش از پلیس کمک میگیره و پلیسی ک دختره رو پیدا میکنه اونو میبره خونشو ازش نگهداری میکنه و تو اون مدت اونا عاشق هم میشن و تصمیم به ازدواج میگیرن ولی ازدواجشون بهم میخوره و دختره میره خارج و بقیشو دقیق یادم نیس ولی تهش دختره و پلیسه بهم میرسن
سلام دوباره دوستان کسی اسم این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

fatemeh0646

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,513
سلام من یه رمانی رو پارسال خونده بودم الان اسمش رو یادم نیست فقط بعضی از جاهاش یادمه میشه کمکم کنین بگین اسمش چیه؟
دختری که با مادرش زندگی میکنه و توی یه شرکت نظافت کاری کار میکنه و به یه برج میره برای نظافت کاری که اونجا یه زن و مرد با بچه هاشون زندگی میکنن بعد دختره با اون صاحب خونه یجورایی صمیمی میشن ک بعد یه روز که دختره داره تو آشپزخونه کار میکنه بردار شوهر اون زنه که خیلی عصبیه میاد و پشت تلفن سر یکی داد میزنه و ظرف از دست این دختره میوفته و از اونجا باهم آشنا میشن فکر کنم شخصیت دختره اسمش پناه بود دقیق یادم نمياد و اینکه برای سایت یک رمان هم بود
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Sabaa00

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,514
سلام من دنبال یه رمان میگردم چند وقت پیش خوندم . داستان اینجوریه که دختره می‌فهمه بوه این خانواذه نیست دنبال خانواده خودش میگرده
که پسر واقعی اپن خونواده که دختره باهاشون زندگی میکته از خارج برمیگرده. کم کم عاشق دختره میشه ولی خبر نداره دختره پرورشگاهیه. پسره از دوستش یه مقاله درمورد رابطه‌با محارم میخاد دختره متوجه میشه بعدش فکر میکنه میخاد با مامانش رابطه داشته باشه....... فک کنم اسم پسره هیراد باشهه
 

اواا

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,515
سلام.یه رمان خوندم که نامزد دختره قتلی مرتکب میشه،مجبوره فرار کنه بره خارج از کشور،دختره رو به داییش میسپاره،بعد از مدتی دختره وداییه عاشق هم میشن ازدواج میکنن،بعداز چنسال پسره برمیگرده وتلاش میکنه اون دوتا رو از هم جدا کنه
 

حصار آبی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
34
 
ارسالی‌ها
10,310
پسندها
25,054
امتیازها
83,373
مدال‌ها
53
  • مدیر
  • #1,516
یه رمان خوندم، دختره روانشناسه و میره تو یه تیمارستان و اونجا متوحه یه بیمار عجیب میشه به اسم اگر اشتباه نکنم رایان. که یه جورایی مثل حیوونا رفتار می‌کرد و از دختره خواستن بهش نزدیک نشه چون خطرناکه. بعد مدتی دختره متوجه میشه که رایان خطرناک نیست و یه گرگینه فکر می‌کنم مظلومه. پیگیر ماجراش میشه و حتی تا خارجم می‌ره تا مدارک مربوط به گذشتش رو پیدا کنه و می‌فهمه یه دانشمندی با همکار جوونش رو یه پروژه‌ای کار می‌کردن و این دانشمنده با دوستش برای آزمایش، همین رایان رو که اونموقع همکارشون بوده رو انتخاب می‌کنن و بزور روش آزمایش می‌کنن و به این روز می‌ندازنش و بعد نمی‌دونم چطوری سر از ایران درمیاره.
 
امضا : حصار آبی

آل۱۱

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
652
پسندها
8,028
امتیازها
24,973
مدال‌ها
16
سن
20
  • #1,517
یه رمان خوندم، دختره روانشناسه و میره تو یه تیمارستان و اونجا متوحه یه بیمار عجیب میشه به اسم اگر اشتباه نکنم رایان. که یه جورایی مثل حیوونا رفتار می‌کرد و از دختره خواستن بهش نزدیک نشه چون خطرناکه. بعد مدتی دختره متوجه میشه که رایان خطرناک نیست و یه گرگینه فکر می‌کنم مظلومه. پیگیر ماجراش میشه و حتی تا خارجم می‌ره تا مدارک مربوط به گذشتش رو پیدا کنه و می‌فهمه یه دانشمندی با همکار جوونش رو یه پروژه‌ای کار می‌کردن و این دانشمنده با دوستش برای آزمایش، همین رایان رو که اونموقع همکارشون بوده رو انتخاب می‌کنن و بزور روش آزمایش می‌کنن و به این روز می‌ندازنش و بعد نمی‌دونم چطوری سر از ایران درمیاره.
اگه اشتباه نکنم فکرکنم اسمش یک قطره...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

آل۱۱

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
652
پسندها
8,028
امتیازها
24,973
مدال‌ها
16
سن
20
  • #1,518
یه رمان خوندم، دختره روانشناسه و میره تو یه تیمارستان و اونجا متوحه یه بیمار عجیب میشه به اسم اگر اشتباه نکنم رایان. که یه جورایی مثل حیوونا رفتار می‌کرد و از دختره خواستن بهش نزدیک نشه چون خطرناکه. بعد مدتی دختره متوجه میشه که رایان خطرناک نیست و یه گرگینه فکر می‌کنم مظلومه. پیگیر ماجراش میشه و حتی تا خارجم می‌ره تا مدارک مربوط به گذشتش رو پیدا کنه و می‌فهمه یه دانشمندی با همکار جوونش رو یه پروژه‌ای کار می‌کردن و این دانشمنده با دوستش برای آزمایش، همین رایان رو که اونموقع همکارشون بوده رو انتخاب می‌کنن و بزور روش آزمایش می‌کنن و به این روز می‌ندازنش و بعد نمی‌دونم چطوری سر از ایران درمیاره.
البته دو جلدیه. یه جلدش گرگینه هست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

حصار آبی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
34
 
ارسالی‌ها
10,310
پسندها
25,054
امتیازها
83,373
مدال‌ها
53
  • مدیر
  • #1,519
امضا : حصار آبی

Zahra4752

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,520
سلام من دنبال یه رمانم که درباره دختر مسیحی که تو پرورشگاه بزرگ شده و با وعده یه خانوم بخاطر نقاشی هاش به کشور دیگه میره ولی بجاش اونو به عرب ها میفروشن و بعد مدت ها از یک مرد پولدار بچه دار میشه و با هم زندگی میکنن ولی سر یه موضوعاتی شرهرس اونو بیرون میکنه و اون مجبور میشه تو خیابون بمونه و از دور بچشوببینه
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا