نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Ftmh_79

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
18
امتیازها
33
  • #171

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,354
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
  • #172
امضا : NEGIN BARZAN~

Ftmh_79

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
18
امتیازها
33
  • #173
اسم شخصیت‌های اصلی رو بگو، اگر یادته‌.
اون رمان که دختره پدرو مادر و بردارش لندن میمیرن اسم خودش یادم نیست ولی اسم برادرش اریانا بود دایی که فکر میکنه پسر داییشه فکر کنم ایلیا بود پسر عموشم که متخصص قلب بود اریوند یه چیزی تو این مایه ها

اون یکیم دختره یادم نیست پسره کیارش بود و اهورا و داداش کیارش فک کنم
ببخشید اصلیارو میگم درست یادم نیست محتوای داستان یادمه ها ولی شخصیت ها نه
 
آخرین ویرایش

hds

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
7
امتیازها
0
  • #174
سلام من یک رمان نصفه خوندم درباره یک دختر بود که یک زن و شوهر اونو از خانواده واقعیش دزدین و بزرگ کردن و این دختر در سن ۱۸ سالگی خدمتکار شده بود و جالب تر اینکه اون خانواده ی عمویی خودش بود بعد اسم دختره رو یادم نمیاد که چی بود بعد از چند روز به شمال میرن بعد داداششو میبینه(نمی دونست که داداشش هست)بعد اتفاقی می افته این می خواد برگرده تهران که این حسام(برادرش)میگه این وقت شب تنها می خوای بری بزار خودم برسونمت بعد میرن خونه حسام ،بعد حسام به دختره میگه من امشب مهمان دارم بعد میبرمت . بعد مادر حسام دختره رو میبینه بعد شروع میکنه گریه کردن . و این ادمایی که این دختره رو دزدیده بودن یک عکس برای مادر دختره فرستاده بودن . بعد باباش صبحش دختره رو میبره که dnaبده ببینه که دخترش هست یانه که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Morva

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
26
امتیازها
33
  • #175
سلام دوستان دنبال رمانیم ک دختر تک فرزند مادر و پدرش باهاش اختلاف سنی زیادی دارن چون دیر بچه دار شدن بعد دختره پسر عموش کشتی گیر تیم ملی ک باهم ازدواج میکنن دختره میره توی خونه خانواده همسرش
 

الهام عطا

رفیق جدید انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
63
پسندها
483
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
  • #176
سلام
دوستان یه رمانی چند سال پیش خوندم که اسم شخصیت هاشم یادم نیست خلاصه داستان این جوریه که یه دختری متصدی هتل بود که صاحب نوه هتل از خارج میاد ایران که دختره با پسره سر یه سری اختلافاتی از هتل اخراج میشه و بعد در روستاها متصدی میشه نمی دونم چی میشه پسره عاشقش میشه و یه جوری از طرف هتل آلمان بهش نامه میده و اونم وقتی میره آلمان پسره رو اونجا میبینه و بعدم اونا پیش خانواده ش تو بلژیک میبره که پسره اونجا شرکت داشته
فقط همین قدر یادمه
سلام عزیزم من تازه خوندم اسم رمان ظرفیت تکمیل بود
 
امضا : الهام عطا

مهدیس مرادی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
5
امتیازها
0
  • #177
سلام کسی این رمانو داره یا خونده؟ لطفا جواب بدین
ارش پسر پولدار ومغرور با دوستش معامله می بنده تا دختر جذاب سرایداره عمارت رو تو کمتر از سه ماه فریب بده و باهاش دوست بشه ومستانه دختری که باجدیت و نجابت مشغول خوندن درسشه
 

nasim55

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
0
  • محروم
  • #179
سلام
من یه رمان خیلی وقت پیش خوندم پسره زن اولش که ازش یه دختر داره میمیره و دوباره ازدواج میکنه اوایل زیاد زن دومشو دوست نداشته
یه بار که دارن باهم دعوا میکنن بچش از پله ها میفته میمیرع پسره زن دومشو مقصر میدونه میخواد ازش طلاق بگیره متاسفانه تا همین جاش یادمه ممنون میشم بگین اسم رمان چیع
 

.mah.

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
10
پسندها
302
امتیازها
983
مدال‌ها
2
  • #180
سلام
من یه رمان خیلی وقت پیش خوندم پسره زن اولش که ازش یه دختر داره میمیره و دوباره ازدواج میکنه اوایل زیاد زن دومشو دوست نداشته
یه بار که دارن باهم دعوا میکنن بچش از پله ها میفته میمیرع پسره زن دومشو مقصر میدونه میخواد ازش طلاق بگیره متاسفانه تا همین جاش یادمه ممنون میشم بگین اسم رمان چیع
سلام :smtile:
«یک بغل تنهایی» به خلاصه‌تون نزدیکه.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا