متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Fereshteh hoo7@jimeyl.com

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,871


سلام دنبال یه رمانی هستم که دختره قبلا ازدواج کرده بود با یکی ب اسم سامان پسره و خواهر پسره ک فک کنم اسمش سودابه بود اذیتش میکردن طلاق میگیره بعدا با پسری که فک کنم اسمش بابک بود آشنا میشه که پسره عاشقش میشه اما مادر پسره بخاطر اینکه دختره مطلقس به دختره طعنه میزنه همش که پسرش نره سمتش
اسم رمان یادم ن

رمان دختری که اسمش سدنا بود و پدر مذهبی داشت که میخواست قاچاقی از کشور فرار کنه. اسم برادرش داریوش بود.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

حمیرا

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
5
امتیازها
0
  • #1,872
سلام
رمان "شوره زار" از نویسنده خانم "معصومه آبی (شهریاری)"

یکی از بهترین رمان هایی بود که تا به حال خوانده ام، کاش از این دست رمان ها بیشتر بود.
سلام واقعا ازت ممنونم پناه جان خودشه :sugarwarez-005:حتی فکرشم نمیکردم به این زودی اسمشو پیدا کنم بازم مرسی:458042-4a1d0d9769a8c6431aded852c406c821:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

celin

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,873
سلام. من دنبال یک رمانی هستم
داستان درمورد ازدواج اجباری هست اسم دختره هانا اسم پسره امیر ارسلان دختر عمو پسر عمو هستن بهشون میگن باید باهم ازدواج کنین ولی هیچکدوم راضی نبودن پسره میگه نه و از خونه میره بیرون اینجا به هانا برمیخوره پس یه نقشه میکشه برای انتقام وقتی کسی خونه نبود به ارسلان زنگ میزنه میگه بیا خونمون کارت دارم بعد توی شربت ارسلان یه قرص میریزه که...از شانس بدشون خانواده زودتر برمیگردن و مجبورشون میکنن باهم ازدواج کنن..من خیلی دنبال اسمش گشتم ولی پیدا نکردم اگه میدونید بهم بگید لطفا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

elinasilavi

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,874
سلام من دنبال رمانی هستم که دختره کنکور دانشگاه اصفهان(اگه اشتباه نکنم)قبول میشه بعد میره پیش مادر بزرگ و پدربزرگ و داییش زندگی میکنه همیشه هم اخلاق داییشو دوست داشت داییش هم دختره رو خیلی دوست داشت بعد متوجه میشه دختر خوانده خانوادس و با دایی ناتنیش ازدواج میکنه
من یه رمان خوندم مثل همین ولی داییش بود عموش نبود اسم رمان (عمویم نباش)بود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

nuri

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,875
سلام وقتتون بخیر
من دنبال یه رمانی ام که دختره ماجرا یه رابطه ناموفق داشته بعد چون از بچگی پیانو میزد می‌ره توی رستورانی که تازه داره افتتاح میشه پیانیست میشه ، با صاحب رستوران که دو تا داداشن رابطه خوبی داره جای خواب هم نداشته توی همون رستوران میمونده یه شب مدیر مالی میخواسته اذیتش کنه که پسر داستان سر میرسه نجاتش میده میدونم یکم کسل کننده شد ولی خیلی قشنگه :)
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

گلبرگـ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
33
پسندها
50
امتیازها
90
  • #1,876
سلام دوستان من دنبال یک رمانی میگردم که دختره خانوادشو تو بچگی و تو آتش سوزی از دست داده و خودش شاهد ماجرا بوده بخاطرهمین از اتش میترسه و وقتی شعله میبینه تنگی نفس میگیره با پدربزرگش هم زندگی میکنه..بعد طی اتفاقاتی با یه مردی آشنا میشنه که نامردی نامزدش رو دیده بوده و از پله ها پرتش میکنن پایین زنده میمونه و توی پاش پلاتین میزارن .... یه قسمت از داستان هم کنار ساحل بودن که دختره اتیش میبینه و تنگی نفس میگیره مرده هم با اون پاش میدوه تا براش اسپری بیاره
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

celin

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,877
سلام دوستان یه رمانی چندسال پیش خوندم دختره دانشجوبودبعد یه استادجوون میاد سرکلاس شون بعدکه دختره میره خونه میبینه عمو وزن عموش که خیلی سال پیش رفتن خارج حالا ازخارج اومدن واستادشو تو خونه شون میبینه و میفهمه پسرعموشه وبعدپسرعموش به دختره میگه کسی نباید تو دانشگاه بفهمه

سلام دوستان یه رمانی چندسال پیش خوندم دختره دانشجوبودبعد یه استادجوون میاد سرکلاس شون بعدکه دختره میره خونه میبینه عمو وزن عموش که خیلی سال پیش رفتن خارج حالا ازخارج اومدن واستادشو تو خونه شون میبینه و میفهمه پسرعموشه وبعدپسرعموش به دختره میگه کسی نباید تو دانشگاه بفهمه مانسبتی داریم
رمان ((کی گفته من شیطونم))...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

tuska

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,878
دختره توی یه مهمونی بالماسکه با یه پسره آشنا میشه فکر کنم اسمش برسامه و شرطبندی میکنن بعد یه مدت باهم دوست میشن تا اینکه پسره میره خارج و اونجا با دوست دختره بهش خ**یا*نت میکنن دختره روانشناسه بعد این قضیه با دوست همون پسره که دوسش داشت ازدواج میکنه آخراش یادمه دختره آلرژی داشته ماسک زده بود میره مطبش میبینه که یکی از مراجعه کنندهاش همون پسرست که مثل اینکه اون دختره هم ولش کرده حالش بد بوده اومده پیش روانشناس و همه ی زندگیشو براش تعریف میکنه دختره حامله هم بود اسم پسر دومیه هم دختره باهاش ازدواج کرد فکرکنم زانیار بود
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

PanahKamali123

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
14
پسندها
19
امتیازها
33
  • #1,879

کیوان حامد

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
0
  • #1,880
با سلام خدمت تمامی عزیزان
طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد‌.

قوانین:

●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام می باشد، پس لطفا "معرفی" یا "درخواست رمان" نداشته باشید!

●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون، فقط کافیه که خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون‌ رمان که به خاطر دارید رو بنویسید.

●دوستانی که داوطلب کمک کردن در این زمینه هستند و اسم اون رمان مجهول رو می دونند، اول باید بررسی کنند تا مطمئن بشوند که قبلا به اون سوال، پاسخی داده نشده باشه.

●برای پاسخ دادن از *نقل قول کردن* پست شخص مذکور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا