سلام دوستان من دنبال رمانی هستم که دختره یتیمه و با خانواده دایی اش زندگی میکنه و مجبور به کار کردن هست اسم دختره لیلی هست و برای کار وارد خونه ی یه مردی به اسم داریوش خان میشه اما داریوش اون رو به عنوان دختر خونده خودش معرفی میکنه.
اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا.
سلام دنبال یه رمان ک دخترعموپسرعموهستن میگردم دختره پدرومادرش ازهمه جداشدن مادرش از خانواده آزادوپدرش تعصبی آن دخترتوبچگی کاری انجام میده ک پدره میفرستتش پیش مادرش اونجا بزرگ میشه بعدنمیدونم عمه ش یامادربزرگش میمیره یه ارث مشترک باپسرعموئه برایش میذاره دختره بعدازمدتهامیادپیش خانواده پدرش
سلام دنبال یه رمان میگردم در مورد یه دختری بود که دانشجو بود اسمش رو دقیق یادم نیست فکر کنم اسمش ساناز بود بعد پسر دوست مامانش میاد خونه ی دختره و اینکه این ها با هم مشکل داشتن و با هم کلکل میکردن بعد چند روز دختره میفهمه پسره استاد دانشگاهش هست اسم پسره فکر کنم امیر علی بود
لطف میکنین اگه اسمش رو میدونیم بگین من خیلی دنبالش گشتم. ممنونم
سلام وقت بخیر
من دنبال به رمان میگردم که هیچی ازش یادم نیست در این حد میدونم که اسم دختره رزان بود که بعد یه مدت خانواده اصلیشو پیدا میکنه و دوتا برادر داره اسم پسره آوید بود که برادر رزان بود و عاشق هم میشن بعد میفهمن که خواهر برادر ناتنی هستن و در آخر ازدواج میکنن
سلام دوستان من دنبال رمانی هستم که دختره یتیمه و با خانواده دایی اش زندگی میکنه و مجبور به کار کردن هست اسم دختره لیلی هست و برای کار وارد خونه ی یه مردی به اسم داریوش خان میشه اما داریوش اون رو به عنوان دختر خونده خودش معرفی میکنه.
اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا.
سلام خسته نباشید یه رمانی هست ک دختره رو میدن ب یه پسره بعد دختره رو خیلی دکتر میبرن فک میکنن مشکل ازدخترع ولی یه دکتر میبرن میگه پسره عقیمعدخترع رو مادر شوهر پسره خیلی میزنع میفرستن خونه پدرش ولی پدرش مجبور میکنه دختره برگرده خونه شوهره این برادر شوهرش خارجه برمیگرده ایران با دختره گرم میگیره اسم این رمانه رو کسی میدونه بگه ممنون میشم
سلام خسته نباشید یه رمانی هست ک دختره رو میدن ب یه پسره بعد دختره رو خیلی دکتر میبرن فک میکنن مشکل ازدخترع ولی یه دکتر میبرن میگه پسره عقیمعدخترع رو مادر شوهر پسره خیلی میزنع میفرستن خونه پدرش ولی پدرش مجبور میکنه دختره برگرده خونه شوهره این برادر شوهرش خارجه برمیگرده ایران با دختره گرم میگیره اسم این رمانه رو کسی میدونه بگه ممنون میشم
سلام وقت بخیر
دنبال رمانی هستم که دختره باخالش(یا داییش) زندگی میکردخالش(زن داییش) باهاش خوب نبود پسر خالش (پسر داییش)هم دختره رودوست داشت ولی خالش دوست نداشت زن پسرش بشه دختره استاد دانشگاه بود تو کلاس خیلی جدی بود.باباش مرده مامانش شوهر کرده یه خواهر کوچیک هم داره
شوهر مامانش پولداره مرده مامانش خونه ای که توش زندگی میکنه بنام دختره میزنه دختره اصلا پیش مامانش نمیره بعدا مامانش هم میمیره شوهر مامانش دوتا پسرداشت
یکیش شوخ ویکیش جدی ومغرور دختره میره پیش اینا زندگی میکنه عاشق پسر بزرگه میشه پسره پلیس مخفی هم بود یه روز یه باند خلافکار هردو رو میگیرن میخوان دختررو عذاب بدن تاپسر حرف بزنه اینا که میرن بیرون دختربه پسره میگه خودت بکشم یه تیر بیشتر داخل اسلحه نیست پسره دختره میکشه بعد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
سلام وقت بخیر
من یه رمان خوندم ک اسمشو فراموش کردم
دختره یه هکره حرفیه که با کمک
دوستاش یه سازمان مخفی درست کرده
شخصیتهای دوم هم دوتا پلیسن که عاشق دوتا دختر دوقلوان
☹☹☹همین