متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

کیوان حامد

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
0
  • #1,881
من دنبال رمانی هستم که شاهزاده ای عاشق دختری میشه و میخواد مراسم عروسی بر پا کنه که بهش خبر میدم دختر قبلا با پدرش رابطه داشته یعنی با شاه
 

h. mon

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #1,882
سلام دوستان من دنبال رمانی هستم که دختره یتیمه و با خانواده دایی اش زندگی میکنه و مجبور به کار کردن هست اسم دختره لیلی هست و برای کار وارد خونه ی یه مردی به اسم داریوش خان میشه اما داریوش اون رو به عنوان دختر خونده خودش معرفی میکنه.
اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا.
میشه اگر پیدا کردین به منم بگید
 

رستا گلی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,883
سلام دنبال یه رمان ک دخترعموپسرعموهستن میگردم دختره پدرومادرش ازهمه جداشدن مادرش از خانواده آزادوپدرش تعصبی آن دخترتوبچگی کاری انجام میده ک پدره میفرستتش پیش مادرش اونجا بزرگ میشه بعدنمیدونم عمه ش یامادربزرگش میمیره یه ارث مشترک باپسرعموئه برایش می‌ذاره دختره بعدازمدتهامیادپیش خانواده پدرش
 

qazal.130

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,884
سلام دنبال یه رمان میگردم در مورد یه دختری بود که دانشجو بود اسمش رو دقیق یادم نیست فکر کنم اسمش ساناز بود بعد پسر دوست مامانش میاد خونه ی دختره و اینکه این ها با هم مشکل داشتن و با هم کلکل میکردن بعد چند روز دختره میفهمه پسره استاد دانشگاهش هست اسم پسره فکر کنم امیر علی بود
لطف میکنین اگه اسمش رو میدونیم بگین من خیلی دنبالش گشتم. ممنونم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Paniz.133

Eleamm

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,885
سلام وقت بخیر
من دنبال به رمان میگردم که هیچی ازش یادم نیست در این حد میدونم که اسم دختره رزان بود که بعد یه مدت خانواده اصلیشو پیدا میکنه و دوتا برادر داره اسم پسره آوید بود که برادر رزان بود و عاشق هم میشن بعد میفهمن که خواهر برادر ناتنی هستن و در آخر ازدواج میکنن
 
آخرین ویرایش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Paniz.133

Bhar6233

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,886
سلام دوستان من دنبال رمانی هستم که دختره یتیمه و با خانواده دایی اش زندگی میکنه و مجبور به کار کردن هست اسم دختره لیلی هست و برای کار وارد خونه ی یه مردی به اسم داریوش خان میشه اما داریوش اون رو به عنوان دختر خونده خودش معرفی میکنه.
اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا.
 

zeynab.30kh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,887
سلام خسته نباشید یه رمانی هست ک دختره رو میدن ب یه پسره بعد دختره رو خیلی دکتر میبرن فک میکنن مشکل ازدخترع ولی یه دکتر میبرن میگه پسره عقیمعدخترع رو مادر شوهر پسره خیلی میزنع می‌فرستن خونه پدرش ولی پدرش مجبور می‌کنه دختره برگرده خونه شوهره این برادر شوهرش خارجه برمیگرده ایران با دختره گرم میگیره اسم این رمانه رو کسی میدونه بگه ممنون میشم
 

zeynab.30kh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,888
سلام خسته نباشید یه رمانی هست ک دختره رو میدن ب یه پسره بعد دختره رو خیلی دکتر میبرن فک میکنن مشکل ازدخترع ولی یه دکتر میبرن میگه پسره عقیمعدخترع رو مادر شوهر پسره خیلی میزنع می‌فرستن خونه پدرش ولی پدرش مجبور می‌کنه دختره برگرده خونه شوهره این برادر شوهرش خارجه برمیگرده ایران با دختره گرم میگیره اسم این رمانه رو کسی میدونه بگه ممنون میشم
 

yas1821

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
8
امتیازها
0
  • #1,889
سلام وقت بخیر
دنبال رمانی هستم که دختره باخالش(یا داییش) زندگی میکردخالش(زن داییش) باهاش خوب نبود پسر خالش (پسر داییش)هم دختره رودوست داشت ولی خالش دوست نداشت زن پسرش بشه دختره استاد دانشگاه بود تو کلاس خیلی جدی بود.باباش مرده مامانش شوهر کرده یه خواهر کوچیک هم داره

شوهر مامانش پولداره مرده مامانش خونه ای که توش زندگی میکنه بنام دختره میزنه دختره اصلا پیش مامانش نمیره بعدا مامانش هم میمیره شوهر مامانش دوتا پسرداشت

یکیش شوخ ویکیش جدی ومغرور دختره میره پیش اینا زندگی میکنه عاشق پسر بزرگه میشه پسره پلیس مخفی هم بود یه روز یه باند خلافکار هردو رو میگیرن میخوان دختررو عذاب بدن تاپسر حرف بزنه اینا که میرن بیرون دختربه پسره میگه خودت بکشم یه تیر بیشتر داخل اسلحه نیست پسره دختره میکشه بعد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Paniz.133

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,890
سلام وقت بخیر
من یه رمان خوندم ک اسمشو فراموش کردم
دختره یه هکره حرفیه که با کمک
دوستاش یه سازمان مخفی درست کرده
شخصیتهای دوم هم دوتا پلیسن که عاشق دوتا دختر دوقلوان
☹☹☹همین
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا