متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

♡selma

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #1,941
سلام
ی رمان آنلاینی میخوندم ک گمش کردم هر کی اسمشو میدونه بگه
ماجراش اینه ک ی دخترو فک کنم می دزدن بعد وادارش میکنن با ی پسری ک زندانیش کردن ب اسم سهیل در ارتباط باشه و گرنه دخترع رو میکشن بعد ی پسر دیگه ب اسم علیرضا ب دختره دست درازی میکنه و دختره حامله میشه و سهیل در ب در دنبال دخترس ک ببینه بچه از اونه یا نه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

sunrise

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,942
سلام دوستان یه رمانی که چند سال پیش خوندم اسمش یادم نیس یه دختری بود که یه دختربچه پیدا میکنه که یه پلاک گردنشه اسم دختره رو همون میذاره که روی پلاکه با یه مردی که همکارشه یا آشناشه بزرگش میکنه ازدواج صوری میکنن که دختربچه رو نگه دارن اسمش میدونین؟ فکر کنم آقاهه دکتر بود
 

yeganehsadeqi

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,943
سلام بچه ها یه رمانی بود که برادرشوهره با زنداداشش ازدواج کرد بعد بچه هاشون همو میخواستن ولی دخترعمه شون باعث شد بینشون جدایی بیفته و پسره بره خارج این بعد از مدت ها پسرعموعه دختره برگشت دختره میخواست ازدواج کنه ولی پسره نزاشت و واسه پسره رفتن خواستگاری دختر دکتر سعادت که اسمشم هلن بود واسه اینکه حرص اون دختره رو در بیاره بعد پسره از خارج یه رفیق داشت که رفیقش بچه داشت و وقتی میان ایران بچه گم میشه و پسره تصادف میکنه و ....
خوشحال میشم اسمشو بگید اگه میدونید
 
آخرین ویرایش

كياگل

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #1,944
سلام
من دنبال رمانیم که پسر و دختر هر دوشون دانشجوی وکالت هستن و دختره به شدت عاشق پسرس
سالها میگذره و پسره وکیل موفقی شده روزی موکل جدیدش دفتر خاطراتی براش میاره که متوجه میشه اون دفتر برای همکلاسیش بوده و حالا اون دختر در بیمارستان روان بستریه
اسمش فراموشم شده کمک لطفا
واي اسمش در امتداده بارانِ بي نظير صد بار اين رمانو خوندم
 

كياگل

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #1,945
سلام
یه رمانی بود اسم دختره یچیزی تو مایه های تینا بود تی تی صداش می‌کردن پسره فامیلش پارسا منش یا همچین چیزی بود
دختره بخاطر اینکه وضعیت مالیس خوب نبود برا آشپزی و کار خونه رفت خونه پسره کار کنه
پسره هم خیلی خیلی جوون ازدواج کرده و بچه دار شده بود بعد زنش سر زا رفته بود دخترش سیزده سالش بود اسمش بود پرند یه کاسکو هم داشت اسمش پسته بود
پدر خوب
 

Mino.d

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,946
سلام دنبال رمانی ام که دختری با دایی خودکه در تصادف همسر خود را از دست داده و ویلچر نشین شده که به مشهد میره و در حرم با دو بچه به اسم ساعی و پریا آشنا میشه که گم شدن و با پیدا شدن پدر انها عاشق آن مرد میشه
 

Parisanaderi

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,947

reyhan1383

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #1,948
سلام وقت بخیر
من دنبال رمانی میگردم ک دختره تازه از اتریش برگشته و باباش شرکت بیمه داره و می خواد ک با پسر دوستش ازدواج کنه ولی دختره با کمک دختر عمو و پسر عموش دنبال یکی میگردن تا کمکشون کنه واسه ازدواج صوری و شهاب دوست پسر عموش کمک شون میکنه بعد عاشق دختره میشه
 

ایسن

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
7
امتیازها
0
  • #1,949
سلام روزتون بخیر
قبلا یه رمانی خونده بودم راجب یه دختری به اسم الناز بود که یه خانومه بخاطر شباهتش با نامزد پسرش که فوت کرده ازش میخاد یمدت پیش پسرش به اسم امیر فکنم باشه یه خونه قدیمی هم روبروی خونه ی این دختره است که بخاطر جرعت حقیقت دختره میره داخل خونه هه که خونه برای همون پسره امیره اسم این رمان رو میخاستم ممنون
 

reyhan1383

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #1,950
سلام روزتون بخیر
قبلا یه رمانی خونده بودم راجب یه دختری به اسم الناز بود که یه خانومه بخاطر شباهتش با نامزد پسرش که فوت کرده ازش میخاد یمدت پیش پسرش به اسم امیر فکنم باشه یه خونه قدیمی هم روبروی خونه ی این دختره است که بخاطر جرعت حقیقت دختره میره داخل خونه هه که خونه برای همون پسره امیره اسم این رمان رو میخاستم ممنون
جرئت و حقیقت اسم رمان هست
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا