مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

[ایسن]

جرئت و حقیقت اسم رمان هست

مچکرمم

 

[najme8818]

سلام
یه رمان خوندم خیلی قشنگ بود.
اسم دختره آرام بود مامان باباش مرده بودن یروز که داشته میرفته خونه دوست صمیمیش چندتا قل چماق میان میدزدنش میبرنش تو یه عمارت خیلی بزرگ متعلق به شخصی بنام طوفان!
طوفان کلی آرام رو اذیت میکنه ولی سامیار دوست طوفان مواظبشه یروز سامان به آرام میگه کع دوست دارم ولی آرام پسش میزنه یه هفته سامیار غیب میشه و بعد از یه هفته خبر میاد که مرده وقتی میره سر قبر سامیار عمشو که درواقع عمه ناطنیش بودع ولی دوسش داشته میبینه و میفهمه سامیار پسر عمشه و طبق یه سری اتفاقات دیگه متوجه میشه طوفان هم پسر عموشه!
مرگ سامیار هم صحنه سازی بوده.
خلاصه میگذره و اینا (طوفان و آرام) عاشق هم میشن ولی طوفان بخاطر تحدید پدرش مجبور میشه بره...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[mahsa.khzbn]

سلام دوستان من یه رمانی خوندم قدیم اسمش رو فراموش کردم در مورد یه دختری بود که بعد از سالها از خارج از کشور به ایران میاد پیش خانواده ی پدریش و بعد به یکی از پسرا علاقه مند میشه دو تا برادر بودن که یکیشون خیلی بانمک بود ممنون میشم اسمش رو بگید

 

[سارینا۲۰]

یه رمان هست ک یه دختر و پسر به اسم متین و نیکا عاشق هم میشن و با هم ازدواج میکنن و یه پسر گیرشون میاد اما یه روز ک متین و پسرش میرن خرید یهو خونشون اتیش میگیره و نیکا تو اتاق بوده و صورتش میسوزه و متین فکر میکنه نیکا مرده درحالی ک دوست نیکا اونا نجات داده و نیکا زندس و بعد از پنج سال نیکا برمیگرده تا به عنوان یه پرستار پیش بچش باشه و بزرگش کنه و تو همین حین میفهمه ک متین هنوز نیکا را فراموش نکرده و دوستش داره و.... اسمش چیه میدونین؟

 

[کیانی]

سلام من یه رمان رو نصفه خونده بودم سرگرد و بانو بود اسمش ولی هرچی میگردم نیست ، دختره تو کاباره کار میکرد یه روز پلیس میاد میگیرتشون و سرگرده که اینو میگیره ازش قول میگیره من شلاق بهت نمیزنم ولی باید .... دختره اخر صیغش میشه و میرن پیش مادر پسره. اسم دختره نگار بود که معروف بود به بانو ، پسره امیرحسین

سلام منم این رمان میخام لطفا اسمشو بگید

 

[azarb]

سلام من ی رمان خواندن که اسم دختره ترمه بود اسم خواهرش ترلان مادرشون با ی مرد پولدار که فک کنم دوست خانوادگیشون بودن ازدواج می‌کنه که دوتا پسر داره اسم یکیش شهریاراسم اون یکی یا م نیست ی بار شهریار میخواد به ترمه دست درازی کنه ولی

 

[Taraneh*]

سلام من ی رمان خواندن که اسم دختره ترمه بود اسم خواهرش ترلان مادرشون با ی مرد پولدار که فک کنم دوست خانوادگیشون بودن ازدواج می‌کنه که دوتا پسر داره اسم یکیش شهریاراسم اون یکی یا م نیست ی بار شهریار میخواد به ترمه دست درازی کنه ولی

خلاصتون شبیه رمان " ما دیوانه زاده می‌شویم" هست.

 

[Hedie.k]

سلام من قبلاً یه رمان خوندم یادم نمیاد اسشو دختره از خارج میاد ایران ویک وکیل معروفه بعد پسرعمویش با ماشین به یکی میزنه و اون فرد میمیره بخاطر اینکه پسرعمویش اعدام نشه خدمتکار خانواده مقتول میشه دختره داستان

با نگاهت آرامم کن

 

[zohasadat]

راجب یه زنی بود که با همسرش به اختلاف میخوره و جدا میشن و یه دختری داره دقیق یادم نمیاد به اسم شیما یا شیدا و همسرش دخترش رو ازش میگیره بعد از مدت ها با یه آقایی که دوتا بچه داره ازدواج می‌کنه و مهاجرت میکنن و خودش هم بچه دار میشه و هنوزم در تلاشه که دختر خودش رو پیدا کنه و در آخر پیدا می‌کنه

 

[melin f]

راجب یه زنی بود که با همسرش به اختلاف میخوره و جدا میشن و یه دختری داره دقیق یادم نمیاد به اسم شیما یا شیدا و همسرش دخترش رو ازش میگیره بعد از مدت ها با یه آقایی که دوتا بچه داره ازدواج می‌کنه و مهاجرت میکنن و خودش هم بچه دار میشه و هنوزم در تلاشه که دختر خودش رو پیدا کنه و در آخر پیدا می‌کنه

فکر کنم یک تبسم برای قلبم رو میگی