متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

آدا

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,991
سلام دنبال یه رمان آنلاین تلگرامی میگردم که پسر داستان شب عروسی خواهرش داماد با زن داداش عروس فرار میکنه بعدش هم خواهرش خودکشی میکنه و بعد یه مدت طی یه دعوا که یادم نمیاد طرف دعوا کی بود داداش پسره رو هم با تفنگ میکشن خانواده پسره هم میدون تره بار داشتن نزدیک مدرسه دختر داستان مادر دختر داستان هم ارایشگره دختر داستان هم پبش مادرش زندگی میکنه و پدرش فک کنم مــُرده و با عمو هاشم مشکل داره رمان هم انلاین بود که من تلگرامم خراب شد و کانالشو گم کردم
متاسفانه همین اطلاعات رو از رمانه یادم میاد اگر برام اسمشوپیدا کنید ممنون میشم✨
 

گلبرگـ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
33
پسندها
50
امتیازها
90
  • #1,992
سلام دوستان یه رمان خیلی وقت پیش خونده بودم کامل یادم نمیاد اینجوری بود که پسره سر شرط بندی با دوستاش به دختره نزدیک میشه تا اونو عاشق خودش کنه ولی بعد خودش عاشقش میشه(وضع دختره هم متوسط اینا و فکر کنم دختره دبیرستانی بوده چون تو راه مدرسه باهم آشنا میشن) بعد یه روز که تو پارک قرار گذاشتن دوست پسره میاد همه چیو به دختره میگه و..
 

Taraneh*

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
10
پسندها
16
امتیازها
33
  • #1,993
سلام دوستان یه رمان خیلی وقت پیش خونده بودم کامل یادم نمیاد اینجوری بود که پسره سر شرط بندی با دوستاش به دختره نزدیک میشه تا اونو عاشق خودش کنه ولی بعد خودش عاشقش میشه(وضع دختره هم متوسط اینا و فکر کنم دختره دبیرستانی بوده چون تو راه مدرسه باهم آشنا میشن) بعد یه روز که تو پارک قرار گذاشتن دوست پسره میاد همه چیو به دختره میگه و..
رمان"شهربازی" تقریبا همین موضوع بود.
 
امضا : Taraneh*
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

گلبرگـ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
33
پسندها
50
امتیازها
90
  • #1,994
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

meoww

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,995
سلام دنبال رمانی میگردم ک خارجی بود و دختر و پسری دوقبو بودن چون خیلی باهم ارتباط قوی داشتن پدر مادشون هرکودومو جدا کرد و جاهای دوری زندگی میکردن و بعد فوت پدرمادرشون ایندوتا پیش هم میان و یه پسره بود ک دختره رو ابنبات صدا میزد و دوسش داشت
 

nekora.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,996
سلام دوستان من چندین سال پیش یه رمان خوندم یادم نمیاد اسمشو اگه کسی می‌دونه لطفاً راهنماییم کنه راجب موضوعش این بود یه پسر خاله و دختر خاله بودن که مادره پسره دختر خواهرشو به به پسره پیشنهاد میده و این پسره فک کنم پول پرست هست چون خانواده دختره پولدارن اینم گفت که من باهاش ازدواج میکنم وقتی همه چی به نامم شد و پولدار شدم طلاق میگیرم در واقع هیچکس از قصد و نیتش خبر نداره بعد ازدواج علاقه بینشون به وجود میاد اما پسره گند میزنه و نامردی میکنه و دیگه دختره هم بدون اینکه به کسی خبر بده تنهایی مشهد میره و اسم دختره عسل بود و اسم پسره سهیل. اگه کسی می‌دونه خواهشاً بگه خیلی ذهنمو درگیر کرده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

fatenh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,997
سلام من دنبال یه رمانی میگردم که انتقامی بود و پسر رمان اسمش یادم نمیاد اسم برادرش سپهراد بود که خواهرشون مریض بودش و اسمه خونه دختره اصلیه فکر کنم رها بود
 

گلادیور

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,998
سلام اسم رمانی که دختری به اسم آهو که پدرومادرشو از دست داده کنارعموش زندگی میکرده ولی چون پسر عموش خیلی اذیتش میکرده یه خیر که اسمش حاج یاسین بوده باهاش عقد میکنه چیه؟
نمیدونین اسمشو؟
سلام اسم رمانی که دختری به اسم آهو که پدرومادرشو از دست داده کنارعموش زندگی میکرده ولی چون پسر عموش خیلی اذیتش میکرده یه خیر که اسمش حاج یاسین بوده باهاش عقد میکنه چیه؟
 

Ray_roman

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,999
سلام دوستان. رمانی بود من چندسال پیش خونده بودم و اسمش رو فراموش کردم.

موضوع در مورد دختری بود که با پسر ثروتمندی ازدواج میکنه و مشکلاتی باهم داشتن.

دختر از پیش اون پسر فرار میکنه و به یک روستا میره. پسره بعد از مدتی پیداش میکنه. دختره در همون روستا از دره پرت میشه پایین و دیوانه میشه.

پسر کارهای درمانش رو انجام میده و به مرور حال دختر خوب میشه.

بعد از هم طلاق میگیرن ولی بعد دوباره به همدیگه برمیگردن...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Ray_roman

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #2,000
دوستان سلام. دنبال رمانی میگشتم اگر اسمش رو میدونستید لطفا راهنماییم کنید.
رمان در مورد دختری بود که فکر میکنم طراح لباس بود(مطمئن نیستم) و با پسر خواننده‌ای آشنا شد و باهم ازدواج کردن.
خانواده پسر خیلی مخالف بودن خصوصا مادرش. دختر باردار میشه و برای پسر یک سفر کاری پیش میاد و به خارج از ایران میره.
دختر خونه مادرشوهرش میمونه و اون بهش قرص میده تا بچه به مرور سقط شه. یک تصادف صحنه سازی میکنن که دختر مرده و پسر برمیگرده ایران و بچه رو بزرگ میکنه که بیماری قلبی داشته.
برای درمان بچه به خارج میره و عکس زنش رو به عنوان مانکن رو بیلبورد میبینه و ...
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا