متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Ray_roman

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #2,001
سلام دوستان. رمانی بود من چندسال پیش خونده بودم و اسمش رو فراموش کردم.
موضوع در مورد دختری بود که با پسر ثروتمندی ازدواج میکنه و مشکلاتی باهم داشتن.
دختر از پیش اون پسر فرار میکنه و به یک روستا میره. پسره بعد از مدتی پیداش میکنه. دختره در همون روستا از دره پرت میشه پایین و دیوانه میشه.
پسر کارهای درمانش رو انجام میده و به مرور حال دختر خوب میشه.
بعد از هم طلاق میگیرن ولی بعد دوباره به همدیگه برمیگردن...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Sara.98651

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,002
سلام خسته نباشید
من دنبال یه رمان میگردم که پسره ادعا میکنه که ورشکست شده و همسرش رو تو شرایط سختی قرار میده که خودش درخواست طلاق بده اما دختره میمونه تا اینکه میفهمه پسره ورشکست نشده و همه چیز بازیه تا به عشق قبلش برگرده طلاق میگیرن پسره هم ازدواج میکنه اما با دختره نمی سازه و برمیگره یادمه دختره فکر کنم پرورشگاهی بود عروسک درست میکرد ممنون میشم اسمش رو بهم بگین
 

imfatirz

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,003
سلام من یه رمان انلاین داشتم میخوندم الان پاک شده درباره یه دختر بود که پرستار بچه یه مرد شده بود اوایل خیلی بچه ها اذیتش میکردن بعد خوب شدن و مرد باهاش ازدواج کرد اسم شخصیت مرد داریوش جاوید بود اسم بچه هاش صدرا و سارا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

الهه بارون

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,004
سلام دوستان دنبال رمانی میگردم که دختره پنج سال پیش از نامزدش بهنام که پسر عمه اش بوده بابت تهمت ناحقی که دختره رو تو پارتی بیهوش میکنن و ازش فیلم میگیرن از هم طلاق میگیرن. بعد ی مدت ی آبروریزی دیگه پیش میارن که دختره مجبور میشه با اقوام بهنام که اسمش امیرحسین بوده و دکتر و شخصی مذهبی ازدواج کنه... آخر داستان هم مشخص میشه که این تهمت ها همش کار برادر بهنام بوده و امیرحسین هم از ماجرا خبر داشته، چون وقتی بچه بوده پدر دختره بهش ت*جاوز کرده بود و اینم میخواست تلافی کنه. لطفا اسمش رو بهم بگید چند ساله ک دنبالش هستم.
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

هدی صادقی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
  • #2,005
سلام رمان دختری به اسم گندم و برادر شوهرش سید صدرا که یه پسر به اسم محمد داره و ازدواج اجباری دارن و یه برادر به اسم داریوش داره اسم شوهر سابقش طاهاست اس رمان رو میدونین؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

هدی صادقی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
  • #2,006
سلام من یه رمان انلاین داشتم میخوندم الان پاک شده درباره یه دختر بود که پرستار بچه یه مرد شده بود اوایل خیلی بچه ها اذیتش میکردن بعد خوب شدن و مرد باهاش ازدواج کرد اسم شخصیت مرد داریوش جاوید بود اسم بچه هاش صدرا و سارا

سلام دوستان خوبید ؟ دنبال رمانی میگردم که داستان سیری پلیسی عاشقانه داشت ولی رمان برای چند سال پیشه دختر داستان 2 رگه بود پدر ایرانی بود و مادر فک کنم انگلیسی و پدرش نظامی بود خود دختره هم نظامی بودو جاسوس شده بود و بهش یه ماموریت خیلی مهم داده بودن و امده بود ایرا ن در مورد فک کنم قتل یه شاهزاده اطلاعات جمع کنه و دختره با پایپورت ایرانیش وارد ایران میشه از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Yasman68

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,007
میگم یه رمانی بود دختره فقیر بود اطراف شهر یه اتاق داشت که با پلاستیک پوشونده بود یادمه ایرانی بود ما نخوندید یادتونه باشه؟ و یه جاش از بس خونریزی کرده بود تو اتاق خودش تنها بود پسر داستان نجاتش داد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

هدی صادقی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
  • #2,008
میگم یه رمانی بود دختره فقیر بود اطراف شهر یه اتاق داشت که با پلاستیک پوشونده بود یادمه ایرانی بود ما نخوندید یادتونه باشه؟ و یه جاش از بس خونریزی کرده بود تو اتاق خودش تنها بود پسر داستان نجاتش داد
اسمش دختری که من باشم اسم دختره آوا و پسره مهران
 

DONYApoiuhygf

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,009
سلام یه رمان بود دختره و خانوادش تو خونه یه خانواده پولدار کار میکردن دختتره مخفیانه عاشق یکی از پسرای این خانواده بود تا اینکه اون پسره به قتل میرسه و همه به این مشکوک میشن یه چند وقت تو زندان میمونه ولی داداش پسره کمکش میکنه از زبندا بیاد بیرون و بیگناهیشو ثابت کنه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

DONYApoiuhygf

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,010
سلام یه رمان بود دختره عاشق یه پسره تو دانشگاه میشه ولی بعد یه مدت اون پسره از دوست صمیمی این خوشش میاد اینم خودشو میکشه کنار اونا میرن تو رابطه بعد ولی دوستش میفهمه رابطه با این پسره خوشحالش نمیکنه باهاش کات میکنه عاشق یکی دیگه میشه و باهم ازدواج میکنن بعد ازواج اینا اون پسره میاد خواستگار این دخترم فکر میکنه پسره عاشقش شده قبول میکنه ولی شب عروسیشون میفهمه پسره فقط برای اینکه نزدیک دئستش باشه با این ازدواج کرده لطفا اگه کسی اسمشو میدونه بهم بگه ذهنم خیلی درگیرشه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا