متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

MAHLA.MI

هنرمند انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
570
پسندها
10,830
امتیازها
28,173
مدال‌ها
19
سن
20
  • #2,021
سلام
اسم رمانی رو می خواستم که اسم پسر آشوب بود. فوق العاده مغز ومخ بود. یه کمم بی اعصاب بود.
 

NARGES-S

مدیر بازنشسته
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,647
پسندها
29,533
امتیازها
54,073
مدال‌ها
40
  • #2,022
سلام
اسم رمانی رو می خواستم که اسم پسر آشوب بود. فوق العاده مغز ومخ بود. یه کمم بی اعصاب بود.
من یدونه خوندم اما مطمن نیستم اونه
اگه اشتباه نکنم اسمش تبه کاران بود:barefoot:
 
امضا : NARGES-S

MAHLA.MI

هنرمند انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
570
پسندها
10,830
امتیازها
28,173
مدال‌ها
19
سن
20
  • #2,023
من یدونه خوندم اما مطمن نیستم اونه
اگه اشتباه نکنم اسمش تبه کاران بود:barefoot:
نوچ این نبود
پسر مافیا نبود
یه دختری می‌خواست ب خیالم دختر عموش می‌شد
 

Sara_D

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,318
پسندها
16,618
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
  • مدیر
  • #2,024
امضا : Sara_D

MAHLA.MI

هنرمند انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
570
پسندها
10,830
امتیازها
28,173
مدال‌ها
19
سن
20
  • #2,025

hamraz1532

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
  • #2,026
سلام دوستان
ی رمان بود ک دختره دکتر بود پدرش فوت می‌کنه می‌ره تو یک روستا قبل از اینکه وارد روستا بشه ماشین شو میسوزونه بعد تو روستا با یکی آشنا میشه به اسم مرکان خان
مرکان هم ی خواهر زاده مریض داره ک ازش نگه داری می‌کنه
این رمان و لطف میکنید
اسم رمان "قلب های شیشه ای"
اسم‌پسره مرکام و اسم دختره سپیده هست. خواهر زاده ی پسره هم ماهانه اسمش
 
آخرین ویرایش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Marii34

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,027
یه رمانی بود که دختره ایران زندگی می‌کرد بعد طی یه اتفاقی میره چین فکر کنم پیش خانواده پدریش و میفهمم کی پدرمادرش به قتل رسونده و میره دنبالش تا قاتل پیدا کنه
و نویسنده جلد سوم داشت مینوشت
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

اشلیی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,028
سلام لطفا اگه کسی اسم این رمان رو میدونه به من بگه:
در مورد دختری بود که چون پدرش به دلیل تصادف باعث مرگ یه نفر میشه خانواده مقتول(کرد بودن فک کنم) این دختر رو خون بس میکنن،اولاش خیلی اذیت میشه ولی اخرش زندگیش بهتر میشه دختره تهرانی بود و اینکه با برادر مقتول ازدواج میکنه.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

شکیبا پشتیبان

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,029
رمانی که دختره استاد دانشگاه بود.
سر یه ماجرای پسر و دختره بهم میزنن، پسره با دختر حالش فکر کنم ک اسمش نوشین بود ازدواج می‌کنه و می‌ره خارج از کشور بعد یه مدت پسره بیماری نادر و خطرناکی میگیره و دکترا جوابش می‌کنن.
دختره می‌ره خارج و تو طول درمان پیشش میمونه

آخر داستان اینطور تموم میشه که پسره برمیگرده ایران و سر کلاس درس دختره میشینه
این رمان اسمش و میخوام
 

شکیبا پشتیبان

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,030
ابن رمان اسمش و میخوام
رمانی که دختره استاد دانشگاه بود.
سر یه ماجرای پسر و دختره بهم میزنن، پسره با دختر حالش فکر کنم ک اسمش نوشین بود ازدواج می‌کنه و می‌ره خارج از کشور بعد یه مدت پسره بیماری نادر و خطرناکی میگیره و دکترا جوابش می‌کنن.
دختره می‌ره خارج و تو طول درمان پیشش میمونه

آخر داستان اینطور تموم میشه که پسره برمیگرده ایران و سر کلاس درس دختره میشینه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا