متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Amimiaram

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,031
سلام خسته نباشین ی رمان بود به ک اسمشو یادم نمیاد شخصیت رمان اسمش ارمین بود و عاشق دختری میشه ک خیلی ساده و بی شیله پیلس یکبارم ازدواج کرده طلاق گرفته وقتی ارمین عاشقش میشه نمیخاد باهاش ازدواج کنه انقدر پسره میره اذیتش میکنه و تو محلشون افتابی میشه ک قبول میکنه وقتیم حامله میشه بچش پسره خواهر پسره کرولال بوده ک فوت کرده ی شوهر داشته ک لکنت داشته چیز دیگه ای یادم نیست میشه لطفا اسم رمان رو بهم بگین :/
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

.84sana.sh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,032
سلام ببخشید دنبال یه رمان میگردم که دختره اول با یکی نامزد میکنه توی 17 سالگی اینا بعد میفهمه پسره نامردی کرده اینا قهر میکنه از پسره بعد دانشگاه شمال قبول میشه با دوستش ترلان بعد پسره میمیره اینام میرن شمال خونهی دایی دوسته میمونن برای دانشگاه بعدم داییه یه پسر بچه داره که با این دختره دوت میشه اخرشم دختره و دایییه ازدواج میکنن کسی اسمشو میدونه؟ اسم دختره دریا بود فک کنم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Gomnam313

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,033
سلام
اگه اسم این رمان رو میدونید بگید
دختری چشم عسلی که در خانواده چهار نفری زندگی می‌کرده که بعد از دست دادن پدرش سرپرستی شرکت رو به عهده میگیره پسری بوده که از خیلی وقت پیش دختره رو دوست داشته ولی بروز نمیداده به اصرار مادرش به خواستگاری دختره میره و متوجه میشه این همون دختره البته دختره هم خواستگار رو قبول نمی‌کرده ولی باهم توافق میکنن که فقط برای دل مادراشون باهم عقد کنن ولی بعد دختره هم عاشق پسره میشه اگه اشتباه نکنم اسم دختر داستان هم نفس بود
مادر دختره تو یه قسمتی از رمان میمیره و دختره این شعر و میخونه
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه ی زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش به جفا
تا رفت به عزت ببرندش سر دست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

mhsashyly

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,034
سلام رمانی که به یه دختری که داشته از مهمونی دوستش بر میگشته اذیتش می‌کنن. پسره که روز بعد حال ناخوشش از سرش میپره. عذاب وجدان میگیره و در به در دنبال دختره میگیره که پیداش میکنه و به زور با دختره ازدواج میکنه تا از عذاب وجدانش کم بشه و سر مسئله ی ازدواج هم به دختره میگه یا با من ازدواج میکنی یا به دروغ به پدر مادرت میگم تو چیکار کردی تا دختره باهاش ازدواج کنه
کسی اسم این رمان رو میدونه؟؟؟؟؟
اگه پیداش کردی اسمشو به منم بگو
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Khanoom goli

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
10
امتیازها
33
  • #2,035
سلام من دنبال یه رمان قدیمی هستم اسم شخصیت خانم یادم نیست اما اسم نامزدش کیان بود که پدرش فوت کرده بود ویه داداش به اسم شایان داشت بعد کیلن متوجه شد که پدرش رو کشتن و دنبال قاتل پدرش بود که کیلن هم کشته میشه و نامزدش بعد مرگ شوهرش متوجه میشه بارداره وبعد با برادرشوهرش ازدواج میکنه اسم بچه هم آبان میزارن. خواهر شایان وکیان هم ازدواج کرده بود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Khanoom goli

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
10
امتیازها
33
  • #2,036
سلام لطفا هرکسی اسم این رمان رو میدونه کمک کنه خیلی وقته دنبالشم داستان درمورد یه دختره بود که از شیراز میاد تهران خونه خاله یا دختر خالش دختره یه بار نامزد کرده بوده ونامزدیش بهم خورده طراحی جواهر ولباس و...انجام میدادبا پسر دختر خالش فک کنم آشنامیشه که اونم از زنش جداشده بود بعد دوتاشون بهم علاقه پیدامیکنند وپسره ازش تو جشن تولد خواستگاری میکنه.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Nastaran.t

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #2,037
رمان مردی ک غیرتیه و زنشو خیلی دوست داره ولی از هم جدا شدن ی بچه دارن پسره میاد واحد روبرویی دختره زندگی می‌کنه ،پسره بزور برش میگردونه و زنه میره از خونه بیرون تصادف میکنه بیناییشو از دست میده ولی ب شوهره علاقه مند میشه دوباره
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Taraneh*

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
10
پسندها
16
امتیازها
33
  • #2,038
رمان مردی ک غیرتیه و زنشو خیلی دوست داره ولی از هم جدا شدن ی بچه دارن پسره میاد واحد روبرویی دختره زندگی می‌کنه ،پسره بزور برش میگردونه و زنه میره از خونه بیرون تصادف میکنه بیناییشو از دست میده ولی ب شوهره علاقه مند میشه دوباره
رمان "رکود" رو چک کنین.
 
امضا : Taraneh*

Nastaran.t

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #2,039

zo73

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,040
#r5641
سلام
من دنبال یک رمان می گردم با این موضوع
دختری که برادرش مرده و همه اون رو مقصر می دونن و به اون دختر انگ بد بودن می زنند دختره هم قلبش بیماره و کسی نمیتونه بعد از چند سال قصد خودکشی بالای قبر برادرش رو داره که دوستش نجات میده به کمک دوست داداشش که از خارج برگشته و دکتره دنبال مسبب این ماجرا می گرده و معلوم می شه که دوست دیگه اونها باعث مرگ برادرت شده و دختره هیچ وقت خانواده شو نمی بخشد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا