متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

zo73

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,051
سلام
من دنبال یک رمان می گردم با این موضوع
دختری که برادرش مرده و همه اون رو مقصر می دونن و به اون دختر انگ بد بودن می زنند دختره هم قلبش بیماره و کسی نمیتونه بعد از چند سال قصد خودکشی بالای قبر برادرش رو داره که دوستش نجات میده به کمک دوست داداشش که از خارج برگشته و دکتره دنبال مسبب این ماجرا می گرده و معلوم می شه که دوست دیگه اونها باعث مرگ برادرت شده و دختره هیچ وقت خانواده شو نمی بخشد
 

saba.shi

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,052
سلام یه زمانی بود دختره تو بچگی خانوادش رو از دست میده تو پرورشگاه میبرنشون اردو و قاچاقچی ها میدزدنش میبرن خارج
آخرشم یه زن پولدار به فرزندی قبولش می‌کنه دختره یه جگوار سیاه هم داشته
 

عاطفه جان

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,053
سلام اين رمان رو خيلي سال پيش خوندم.. رمان از زبان آقا هست كه توي ايران فكر ميكنم كسي دوسش داشت ولي ميره خارج از كشور عاشق يه زن خارجي ميشه كه قبلا ازدواج كرده بود.. باهم ازدواج ميكنن و صاحب دختري ميشن و بعد از صميميت بيش از حد خانوم با آقايون و اطمينان از نامردیش از هم جدا ميشن پسر با بچشبه ايران برميگرده و با همون دختري كه اول قصه به آقا علاقه داشت ازدواج ميكنه بعد از مدتي كه بچه دار نميشن متوجه ميشه كه اصلا بچه دار نميشه و دخترش هم بچه خودش نيست.. برميگرده دنبال زن سابقش ببينه باباي بچه كيه كه زن سابقش ميميره دوباره مياد ايران همسرش ازش جدا ميشه و دختري كه عاشقش بود به بهزيستي ميسپاره.. خيلي فكرم دگيره اگر كسي ميدونه اسم رمان رو خواهش ميكنم بگه❤️❤️
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

mmmmmmmm1

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,054
شهرزاد دختر عماد که لای پرقو بزرگ شده پدرش رو میکشن برادرش شهریار رو که ۱۹ سالشه قاتل های پدرش میخوان به زور ببرن که شهرزاد مداخله میکنه و به جای برادرش خودش رو میبرن و اون می خواد چاوش قاتل پدرش رو عاشق خودش کنه و انتقام بگیره نام ین رمان رو میدونید لطفا بگید
 

tanaz19999

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,055
سلام
یه رمانی بود که دختره با مادرش زندگی می‌کرد بعد یه پسری هم بود که به فرزندخواندگی قبولش کرده بودت و این پسره هی هوای دختره رو داشت و اینا و دختره اولش پرخاش میکرد ولی بعد دختر عاشق پسره شد اما پسره نه. بعد نمی دونم دختره رفت خارج از کشور یا پسره که یه مدت از هم دور شدن و بعد که برگشتن رابطه شون نسبتا اوکی بود‌ دختره بالغ تر شده بود. مطمئن نیستم ولی فکر میکنم اسم دختره پرستو بود.
 

Rh_Rm

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,056
سلام خسته نباشید

یه رمانی بود دختره با دوستاش سر چهارراه کار میکردن بعد یادم نمیاد به چه طریقی پاشون به عمارت یه پسری باز میشه به اسم امیر و بعد دختره میخواد با یکی از دوستاش یه ازدواج سوری بکنه تا امیر رو به خودش بیاره توی اون سالن عقد هم یکی از آهنگ های مجید خراطها رو میخوند پسره ( امیر)
 

he_na

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
8
امتیازها
3
  • #2,057
سلام دوستان
یه رمان بود که دختره عاشق پسره شده بود،پسره هم سر به زیر بود،و توی مکانیکی کار میکرد و یجایی دستای پسره روغنی بود اما دختره باهاش دست داد بعد برد تو حیاط دستای پسره رو شست.پسره مُرده هم می شست و یجا دختره برای اینکه ثابت کنه بدش نیاد رفت از کف دست پسره نخود خورد.پسره یه زن داداش هم داشت که خیلی با پسره بد رفتار میکرد چون پسره مُرده میشست.یک جایی هم دختره میره و مُرده شستن رو میبینه بعدش خیلی میترسه و غیره.ممنون میشم اگر اسمش رو بگید.
من این رو چند روز پیش خوندم اسم پسره امیرعلی و دختره محیا ست که فامیلن باهم
فکر کنم اسمش به همین سادگیه
قشنگ بود
 

بارانا.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,058
سلام من دنبال یه رمان میکردم اسم پسره علیرضا بود متاسفانه اسم دختره رو یادم رفت ؛ رمانش اینجوری شروع میشد که یه زنه‌دود سیگار فوت می‌کنه تو صورتش میخنده و میگه داری میمیری؟ علیرضا هم اونجا‌ دکتر بوده و قبلاً پدر دختره از علیرضا خواسته بود مراقبش باشه ؛ بعد دختره پمپونی داشت‌
 

آهو`

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
714
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • #2,059
سلام یه رمانی بود که اسم شخصیت دخترش رویا و اسم‌ شخصیت‌های پسرش امیر و ارشیا بود
کسی می‌دونه اسم این رمان چیه؟؟
 
امضا : آهو`

he_na

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
8
امتیازها
3
  • #2,060
یه رمان معرفی کنید که پسره معتاده شده باشه و دختر داستان ترکش میده ( رمان پرستارمن رو خوندم) اگه بازم هست بگین ممنون
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا