متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

he_na

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
8
امتیازها
3
  • #2,061
فک نکنم اون باشه ولی اخرش یکم شبیه رمان دلواپس توامه میمیره
نه دلواپسه توام نیست اون دو تا برادر بودن که اسماشون سیاوش و سیامک بود فک کنم که یکیشون
 

he_na

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
8
امتیازها
3
  • #2,062
نه دلواپسه توام نیست اون دو تا برادر بودن که اسماشون سیاوش و سیامک بود فک کنم که یکیشون

سلام رمانی که دختره چند تا برادر داشته
باشه معرفی کنید
خانوم خشن آقای حساس اگه اسمشو درست گفته باشن بزن نت میاره بالا قشنگ بود دختره فک کنم ۳ تا داداش داشت شایدم ۴ تا
 

niliana

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #2,063
سلام چطورید بچه ها یه رمان بود درمورد یه دختری که با مادرش زندگی میکرد و وضعیت مالی خوبی نداشت و قدرت آتیش داشت فکر کنم بعد هتل عمه زن عمو نمی‌دونم یه همچین چیزی شو پیدا کرد و پسر عموش یا همش نمی‌دونم واقعا خیلی وقت پیش خونده بودمش یادم نیست یه تم قرمز سیاه داشت بعد پسره فکر کنم قدرت یخ و اینا داشت میدونید اسمش چیه؟
 

shyma

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
0
  • #2,064
سلام دوستان دنبال رمانی میگردم ک اسمش راجب گروگان و گروگان گیری بود با همین موضوع
ی پسر ک بخاطر کینه با کمک دوستش دختر عموشو احتمالن گروگان میگیرع و میبرتش توی ی کلبه ی چوبی وسط جنگل تو تایمی ک دخترع رو کروگان گرفته بود دخترع تو اون کلبع هرجوری دلش میخواد رفتار میکنه انگار ن انگار ک گروگانع و در عاخر عاشق هم میشن پسره مجبوره دختره رو ازاد کنه
و ته داستان دختره بخاطر حسش باعث میشه روابط خانوادکیشون درست بشع و باهم ازدواج میکنن
اگر اسمشو میدونید لطف کنید بگیدهر رمانی با ژانر گروگان گیری خلاصشو خوندم اونی نبود ک میخواستم
اسم پسره هم فک کنم ارشام بود و اول رمان راجب رنگ چشمای پسره شروع میشد ک ب سیاهی شب بود
 

shyma

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
0
  • #2,065
سلام پیدا کردی اسمشو به منم بگو):
 

naaahid

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,066
سلام دنبال رمانی هستم که پدر خانواده فوت شده دختر بزرگه ازدواج میکنه بعد مادرش با یه حاجی ازدواج میکنه دختر کوچیکه هم کنکوری بوده با مادرش و حاجی زندگی میکنه و اتاق پسر حاجی رو بهش میدن چون توی شیراز درس میخوندم و برای ازدواج پدرش هم ته آن نیومده بود دختره هم دانشگاه شیراز قبول میشه و این دوتا که خیلی با هم لج بودن توی شیراز عاشق هم میشن
 

Hdys

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,067
سلام
من دنبال رمانی هستم که اسمش رو یادم نمیاد
اما ماجرای رمان این شکلی بود که یه دختری که پدرش فوت کرده بود و همراه مادرش و خواهر و فکر کنم برادر کوچکش زندگی میکردن
یه روز فکر کنم دختر از سرکار برمیگرده و مادرش میگه که باید از خونه‌ای که داخلش هستن برن
و میرن پیش طایفه و خانواده پدرش که دقیق یادم نیست مثل عشایرها زندگی میکردن یعنی همه طایفه پیش هم بودن
بعد وقتی میرن اونجا مادر دختر میگه که هیچکس نباید صورت تو رو ببینه و دختر صورتشو میپوشونه (با روبند فکر کنم) و وقتی یجا مادرش و پدربزرگش اینا هستن روبند رو برمیداره و همه خیلی شوکه میشن چون قیافه‌اش خیلی شبیه یک نفر بوده
بقیه رمان یادم نمیاد چون خیلی سال پیش خونده بودم
ممنون میشم اگر کسی میدونه اسمشو بگه ♡
 

Sogol_jz

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,068
سلام، یه رمان بود که دختره عاشق یه پسره میشه بعد دختره فک کنم۱۷ ۱۸ سالش باشه
بعد میخواد با پسره ازدواج کنه اما بابای دختر راضی نیست چون دختره یه خاستگار پولدار داره بعد دختره با پسره فرار میکنه اما پدرش پیداشون میکنه و فک کنم پسره میره خارج مطمئن نیستم بعد دختره با خواستگارش ازدواج میکنه اولش باهاش سرده اما بعد عاشقش میشه و بچه دار میشن اما بعد پسره میمیره و اون پسری که قبلا دختره عاشقش بود از خارج برمیگرده و خودشو دختره تو یه مهمونی دعوت میشن پسره بچه ی دختره رو میبینه و بغلش میکنه بعد آخرش با دختره ازدواج میکنه
اسمشو یادم نمیاد اگه میدونین بگین بهم
 

sisisi

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
  • #2,069
سلام ممکن هست اسم این رمان رو راهنمایی کنین؟

یه رمان بود که دختره میره خونه پسره پرستاری از دختر پسره که اسمش ستاره است بعد نمیدونم چطوری یه صیغه بین این دوتا خونده میشه. بعد عاشق هم میشن بعد دختره از پسره حامله میشه سه قلو ولی پسره دختره رو ول میکنه دختره میره شمال بعد پدر پسره که فکر میکنن مرده رو همون جا می بینه تا همین جا میدونم.
 

خیاط

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,070
سلام دنبال رمانی هستم که یک دختر طراح لباس هست وچطوری میباشد و صاحب شرکت ابتدا به شدت با مخالف هست وبه خاطر استاد این دختر قبول کرده اما دختر تواناییهای خود رانشان می دهد
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا