سلام من دنبال یک رمانم که دختر رو دزدیدن به یک زن و مرد آمریکایی فروختن دختره یک جگوار داشت بعد از مدتی فرار کرد و برگشت ایران توی خونه کسی به عنوان خدمتکار کار می کرد بعداز مدتی خانواده اش رو پیدا کرد که برادرش انگار از فامیل های صاحبخونه بود و مجبور شد با صاحبخونه که جگوار داشت و ادم مغروری بود ازدواج کنه