متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

nil.a

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,101
سلام من دنبال یک رمانم که دختر رو دزدیدن به یک زن و مرد آمریکایی فروختن دختره یک جگوار داشت بعد از مدتی فرار کرد و برگشت ایران توی خونه کسی به عنوان خدمتکار کار می کرد بعداز مدتی خانواده اش رو پیدا کرد که برادرش انگار از فامیل های صاحبخونه بود و مجبور شد با صاحبخونه که جگوار داشت و ادم مغروری بود ازدواج کنه
 

hae

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,102
سلام
من دنبال یه رمانی ام که در مورد دختری بود که پدربزرگش مشهد هتل داشت و خیلی پولدار بود. پدر دختره به خاطر ازدواج با مادرش جند سال پیش طرد شده و الان مادرش بیماره و پدربزرگش پسرعموی دختره را میفرسته تهران دنبال اینا که ببرتشون مشهد. دختره اول با پسرعمه ش که اسمش دانیال بود ازدواج میکنه ولی عاشق پسرعموشه و در نهایت با اون ازدواج میکنه.


چیزهای دیگه ای که یادمه از رمانه:grinning-squinting-face::sugarwarez-005:
دختره یه خواهر کوچیکتر داشت.
تهران با یه پسره دوست بود فک کنم که بعدا خواننده معروفی میشه.
اسم عمه ش خاطره بود.
با پسره یبار میرن ویلاشون توی شاندیز
پسر عمه ش اذیتش میکرد و یبارم عمه ش میفهمه و نجاتش میده.
 

nafas_yb

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #2,103
یه رمانی بود دقیق یادم نیس ولی دختره از اون دختر سرکشا بود که هیچکس حریفش نبود یه بارم اتاقشو دراومد رنگ مشکی زد عین این خونه های ارواح یه طناب دارم وصل کرد بالا سقف اتاقش یه داداشم داشت این دختره هم عاشق داداش دوستش میشه بعد با یه دختری چادری دوست میشه میرن یه موسسه ای که داخلش موسیقی و چیزای هنری تدریس میشد دختره هم متحول میشه از این رو به اون رو میشه به داداش دوستش هم میگه دوستش داره ولی داداش دوستش میزنه زیر ذوقش دیگه هیچی دختره چادری میشه و همین حرفا دیگه
لطفا اگه کسی اسم رمان رو میدونه بگه خیلی دنبالشم
اسمش یک بار نگاهم کن
 

z_mahoor

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,104
سلام دوستان وقتتون بخیر. بیس رمان پلیسی. دختری که برادرش کشته شده و نامزدش متهم به قتل به برادرش و بازپرس پرونده همسر سابق دختره است.
تو حل معماها و رسیدن به جواب که کی واقعا قاتل برادرش، دوباره با همسر سابقش صمیمی میشن. آخرشم معلوم میشه نامزدش واقعا قاتل برادرش و حتی پدر و مادرش رو هم انگار کشته بوده قبلا. یه چیزایی از نقاشی و یه انگشتر که میشه نشونشون یادم میاد.
آخرشم وقتی پسره از زندان ازاد میشه، دختره باهاش مسابقه رانندگی میزارن مثلا و یه کاری میکنه از دره پرت شه پایین و برمیگیرده به همسر سابقش دوباره.
 

M A H D I S

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
20
 
ارسالی‌ها
607
پسندها
8,966
امتیازها
24,973
مدال‌ها
37
سن
23
  • مدیر
  • #2,105
سلام من دنبال یه رمانی هستم که دختره با پسر همسایه شون نامزد میکنن، پسره با پدر بزرگ و مادربزرگش زندگی میکنه و پدرش هم جانباز اعصاب و روان هست که فکنم در اسایشگاه بستری میشه و بعضی مواقع میاد پیش خانواده اش...سر یه موضوعاتی نامزدی شون به هم میخوره و پسر با خانواده اش از اون محله میرن،حالا بعد چند سال در محل کار(فکر کنم) به هم برخورد میکنن و ... اول رمان هم از آینده شروع میشه وقتی که از هم جدا شدن و فلش بک میزنه به گذشته... اگه کسی اسمشو میدونه لطفاً بگه،خیلی وقته دنبالش هستم
اگر اشتباه نکنم اسمش " فصل پنجم عاشقانه هایم " باید باشه.
 
امضا : M A H D I S
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] NARGES-S

بانو۱۳۱۳

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
  • #2,106

گلبرگـ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
33
پسندها
50
امتیازها
90
  • #2,107
سلام یه رمانی بود قبلا خوندم ولی الان اسمش یادم نیست رمان درمورد یه دختر گوشه گیر بود که دوتا داداش بزرگ تر هم داشت و فرزند ناخواسته پدر و مادرش بود یعنی آخرین فرزند بعد با دوست برادرش آشنا می شه فکرکنم اسم پسره طاها بود بعد طاها دختره رو ول می کنه معلوم می شه طاها یه خواهری داشته که برادر دختره عاشقش بود ولی یه مدت گوشه گیر و افسرده شده بود طاها هم فکر می کرد برادر دختره بهش دست درازی کرده ولی ماجرا اصلا این نبود دختره می ره خارج و طاها می فهمه اشتباه کرده کسی اسمش رو می دونه؟؟
سلام رمان شهربازی
 

گلبرگـ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
33
پسندها
50
امتیازها
90
  • #2,108
مممنونم
 

mmmmmmmm1

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,109
سلام همگی، چند سال پیش یه رمان خوندم مطمئن نیستم ولی فکر کنم دو جلدی بود... دختره و پسره باهم ازدواج میکنن بعد پسره تصادف میکنه و همه فکر میکنن مرده ولی بعد از چند وقت دختره از عروسی یکی از دوستاش برمیگشته که به طور اتفاقی شوهرش رو میبینه و میفهمه شوهرش نمرده بوده... پسره حافظه ش رو از دست داده بوده و دختره رو یادش نمیاد... یه زن و مرد پسره رو نجات داده بودن و پیش خودشون نگه داشته بودن...بعدش دیگه با کمک دختره خوب میشه... فکر میکنم این اتفاقات واسه جلد دو بود.. البته اگه همونطور که فکر میکنم رمان دو جلدی بوده باشه... ممنون میشم اگه کسی اسمش رو میدونه بهم بگه..
برچ زهر مار و دختر شیطون بلا ۲ اسم رمانه
 

faezexxx

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
  • #2,110
سلام همگی چند سال پیش ی رمان خوندم دختره پدرو مادرش از همدیگه جدا شده بودن با پدرش زندگی میکرد ک ی روزی با ی پسره دوست میشه و اون پسره بهش دست درازی میکنه و پسره میزاره میره خارج عموی پسرم چون مذهبی بوده بخاطر بلایی ک سر دختره اومده باهاش ازدواج میکنه و عاشق هم و بچه دارم میشن حتی ی جایی دوست پسره میاد و بچه اینارو میدزده پسره میادو خودش پیدا میکنه لطفا خیلی دنبال این رمانم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا