متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

zsamii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
16
امتیازها
33
  • #2,191
سلام یه رمانی بود که پسره به دختره که موهاش فر بوده میگفته ببعی.:458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
ببخشید همین یادمه
رمان به من نگو ببعی رو ببین احتمال 90 درصد همونه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

zsamii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
16
امتیازها
33
  • #2,192

رمان خدمتکار جذاب من
میدونم که اسمش مال خودش نیست
اسم شخصیتاش پسره امیر پارسا که خواننده معروفیه و جدا از اون یه شرکت داره و دختره فاطمه که وضع مالیشون خوب نیست بخاطر مادرش که کماست میره خدمتکار امیر پارسا میشه بعد از مدتی میفمه که دختر گمشده ی اون خانواده‌س و دختردایی امیره
لطفا اسمش رو بگید
اسم واقیعشه یا نه رو نمیدونم ولی این رمان رو الان تو روبیکا انلاین میزارنش اسمشم همینه خدمتکار جذاب من
 

zsamii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
16
امتیازها
33
  • #2,193

سلام چند سال پیش یه رمان خوندم که الان اسمش یادم نیست ممنون میشم اگه کسی اسمشو میدونه بگه
داستان یه دختری به اسم رکسانا هست که خیلی پولداره و با داداشش تنها زندگی میکنه و یه گروه دوستانه هم داره که همیشه با هم هستن وارد دانشگاه میشه و اونجا با دوستاش شرطبندی میکنه که مخ پسری که اسمش یادم نیست و هم کلاسیشه رو بزنه و عاشقش کنه دختره خیلی خوشکله و همه دوستش دارن اون پسره هم همینطور ولی این دوتا با همدیگه همیشه لج میکنن ولی عاشق هم میشن و بعد یه مدت قرار نامزدی و اینا میزارن ولی پدر دختره که از دخترش بدش میاد یه کاری میکنه که پسره بزاره بره خارج و نامزدیشو بهم بزنه دختره هم افسردگی میگیره و میره خارج پیش یکی از دوستاش که اونجا وقتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

nothing_3899

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,194
همچین رماانی نیست معرفی کنید؟؟؟؟
جدال پر تنما رو بخونید...البته این جلد دوم از یک چهار جلدیه...اینجوریه که تو ۳جلد اول ۳تا داستان مستقل رو میگه بعد تو جلد چهارم همه رو عین پازل بهم وصل میکنه ولی موضوع جلدای دیگش فرق داره...قرار نبود...جدال پر تمنا...توسکا...فکرکنم روزای بارونی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

*♡*

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
0
  • #2,195
سلام دوستان دنبال یک رمان میگشتم داستان یک دختره که ۳ سال گوشی و تمام وسایل داخل خونش هک می‌شده آخر دختره بعد ۳ سال خسته میشه و میخواد خودکشی کنه که پسره خودشو نشون میده و در تمام این مدت پسره عاشق دختره بوده و یک مدت میگذره و دختره هم عاشق پسره میشه و پایانش خوشه ممنون میشم هرکی اسمشو میدونه بگه
 
آخرین ویرایش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

*♡*

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
0
  • #2,196
سلام ی رمانی قبلا خوندم درست یادم نیست فقط ی تیکش یادمه...رمان درمورد دختری بود که پرستار یه پسر میشه پسر فک کنم داخل خونش بستری بود و فک کنم فقط میدید اما نمیتونست حرف بزنه وحرکت کنع و خیلی هم پولدار بودن...بعد چند وقت پسر با رسیدگی های دختر خوب میشع و دختر هم عاشقش میشع اما مادر پسرع مخالف و فک کنم دختر بخاطر مشکل مالی پرستار میشه و بخاطر راحتی خودش با پسر صیغه میشه ...میشه لطفا اسمشو بگید
فکر کنم آسمان شب باشه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

ط.ز.ن

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,197
سلام من دنبال یه رمان ام که دختره، دختر یکی از مسیولین بوده. ولی یواشکی دور از چشم پدر و مادر اش موتور سواری می‌کرده سیگار می‌کشیده و ... . یه شب که داشته موتور سواری می‌کرده میخوره تو در یه ماشین و از ترس فرار می‌کنه. ولی مثل اینکه داخل ماشین یه پسره خوابیده بود و ضربه به سرش میخوره و کور میشه. سر همین ماجرا نامزد اش ولش می‌کنه. خودشو تو خونه حبس می‌کنه. خواهر پسره و دوست پسره اش برای اینکه انتقام پسره رو بگیرن، لب تاپ دختره و هک میکنن و با اون دختره رو تهدید میکنن که اگه میخوای تصویراتو همه جا پخش نکنیم باید بیای تو خونه پسره و کمک کنی به زندگی برگرده. دختره به عنوان معلم خصوصی خواهر پسره می‌ره اونجا و بعد از مدتی عاشق پسره میشه.

خیلی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

ط.ز.ن

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,198
سلام من دنبال یه رمان ام که دختره، دختر یکی از مسیولین بوده. ولی یواشکی دور از چشم پدر و مادر اش موتور سواری می‌کرده سیگار می‌کشیده و ... . یه شب که داشته موتور سواری می‌کرده میخوره تو در یه ماشین و از ترس فرار می‌کنه. ولی مثل اینکه داخل ماشین یه پسره خوابیده بود و ضربه به سرش میخوره و کور میشه. سر همین ماجرا نامزد اش ولش می‌کنه. خودشو تو خونه حبس می‌کنه. خواهر پسره و دوست پسره اش برای اینکه انتقام پسره رو بگیرن، لب تاپ دختره و هک میکنن و با اون دختره رو تهدید میکنن که اگه میخوای تصویراتو همه جا پخش نکنیم باید بیای تو خونه پسره و کمک کنی به زندگی برگرده. دختره به عنوان معلم خصوصی خواهر پسره می‌ره اونجا و بعد از مدتی عاشق پسره میشه.

خیلی رمان اش قشنگه. عالیه اصلا. میشه هر کی می‌دونه اسم...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

ط.ز.ن

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,199
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

Aroosha

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,200
سلام
من دنبال یک رمانم که خیلی سال قبل نصفه خوندم و الان هم چیز زیادی ازش یادم نیست .
داستان درباره دختری بود که پرستار یه بچه کوچیک شد و بچه فقط پدر داشت . وضعیت مالی دختره بد بود و شبا رو پشت بوم میرفت سیگار می‌کشید. از طرفی رفتار پدر بچهه مشکوک بود .
جزو رمان های مشهور که با مضمون پرستار بچه هست نبود .
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا