متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

af6871

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
10
پسندها
17
امتیازها
33
  • #361
چه بد پس اصلا نمیشه پیداش کرد امکانش هست اسمش عوض شده باشه نویسنده اش می دونید کی بود
فکرنکنم.اخه خودمم خیلی دنبالش گشتم.اسم نویسنده رو یادم نمیاد.میتونید سرچ کنید میاد بالا
 

نازی جون

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
18
امتیازها
33
  • #362
سلام
اگه کسی اسم این رمان و بلده ممنون میشم بگه
چند وقته دنبالشم پیداش نمیکنم کلافم کرده

یه دختر مذهبی چادری که به اجبار با یه پسر اذدواج میکنه پسر ولی مذهبی نیست و آدم آزادی
بعد پسره ۲ تا دختر عقد کرده
که اسم یکیشون آرزو
بعدا دختر و پسره عاشق هم میشن پسره اون دو تا دختره رو بیرون میکنه با دختره میمونه
بعد پسره یه داداشم داره که اون ۲ تا بچه داره زنشم مرده بعدا میان تو یه خونه نزدیک اینا زندگی میکنن
بعد یجاعم پسره به زور دختره رو مجبورش میکنه لباس باز بپوشه میارتش تو مهمونی آخر شب دختره حالش بد میشه
 
آخرین ویرایش

تسنیم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
65
امتیازها
103
  • #363
سلام دنبال رمانی میگردم زیاد ازش یادم نیست فقط یادمه پسره طبقه بالایی خونه مادرش زندگی‌میکرد و یه روز که مادر پسره نذری داشته دختره تو حیاط پشتی که اونجا پله به خونه پسره داره با خواهر زاده پسره بازی میکرده لطفا اگر کسی میدونه بهم بگه خیلی دنبالش گشتم
 

تسنیم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
65
امتیازها
103
  • #364
سلام دنبال یه رمانی میگردم که دختره اسمش ماهی بود خانوادش خیلی سرشناس و معروف بودن خواهرش هم می خواسته ازدواج کنه بعد عموی شوهر خواهرش خیلی روی رفتار و حرکات ماهی حساس بود و اول رمان که شروع می شه دختر برای اینکه با مهمان هاشون مواجه نشه داشته از دیوار بالا می رفته که بره تو اتاق ولی عموی شوهر خواهرش مچش رو می گیره و همین پسره جون هم بوده رمان رو توی تلگرام چند پارتش رو خوندم الان هرچی می گردم پیداش نمی کنم در ضمن رمان قبل از شروع نیست
 
آخرین ویرایش

Ana.A

نو ورود
سطح
7
 
ارسالی‌ها
37
پسندها
689
امتیازها
3,603
مدال‌ها
7
  • #365
سلام دنبال یه رمانی میگردم که دختره اسمش ماهی بود خانوادش خیلی سرشناس و معروف بودن خواهرش هم می خواسته ازدواج کنه بعد عموی شوهر خواهرش خیلی روی رفتار و حرکات ماهی حساس بود و اول رمان که شروع می شه دختر برای اینکه با مهمان هاشون مواجه نشه داشته از دیوار بالا می رفته که بره تو اتاق ولی عموی شوهر خواهرش مچش رو می گیره و همین پسره جون هم بوده رمان رو توی تلگرام چند پارتش رو خوندم الان هرچی می گردم پیداش نمی کنم در ضمن رمان قبل از شروع نیست
سلام رمان" همین که کنارت نفس میکشم " رو چک کنید^_^
 

Hadis1212348

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
45
امتیازها
33
  • #366

تسنیم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
65
امتیازها
103
  • #367

Rozahita

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #368
یه رمان بودفکرکنم توی همین انجمن پارت گذاری می شد ولی حالا هر چی میگردم نیست اسم رمانشم نمیدونم رمانش درمورد یه دختر بود که از همون بچگیس مادرزادی یه بیماری داشت که بدنش هیچ چیزی رو حس نمی کرد بعد توی یه تصادف رئیس یه باند مافیا اون رو می بینه و متوجه شباهتش با دختر خودش میشه و بعد دختررو میبره آموزش میده تا اون رو بذاره جای دختر خودش که فلجه تا دشمناش به دختر اصلیش آسیب نرسونن دختره خیلی هم نترس بود کلا از هیچی نمی ترسید
 

Rozahita

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #369
یه رمان بودفکرکنم توی همین انجمن پارت گذاری می شد ولی حالا هر چی میگردم نیست اسم رمانشم نمیدونم رمانش درمورد یه دختر بود که از همون بچگیس مادرزادی یه بیماری داشت که بدنش هیچ چیزی رو حس نمی کرد بعد توی یه تصادف رئیس یه باند مافیا اون رو می بینه و متوجه شباهتش با دختر خودش میشه و بعد دختررو میبره آموزش میده تا اون رو بذاره جای دختر خودش که فلجه تا دشمناش به دختر اصلیش آسیب نرسونن دختره خیلی هم نترس بود کلا از هیچی نمی ترسید
راستی دختره یه داداش کوچیک تر از خودش داشت که گمش کرد چند روز تو خیابون آواره بود بعد با همین رئیس مافیا تصادف کرد اون موقع 10یا11سالش بود رئیس مافیا گفت بهش اگه برای من کار کنی منم در عوض برادرتو پیدا می کنم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ana.A

نو ورود
سطح
7
 
ارسالی‌ها
37
پسندها
689
امتیازها
3,603
مدال‌ها
7
  • #370
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
67
عقب
بالا