متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Asta.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
37
امتیازها
33
  • #601
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #602
سلام به همه من چند وقت پیش یک رمان خوندم که توش دختره پرورشگاهی بوده و اونجا پسره بود که خیلی هواشو داشت بعدش که بزرگ میشن میره شناسنامه میگیره و میشه داداشش..... نمیدونم ی پسره دیگه بود تو پروشگاه که دختررو دوست داشت اینا همگی باهم(دوتا پسره و دختره) از پرورشگاه میان بیرون و باهم زندگی میکنن اون دوتا هم نامزد میکنن و همشون تو رشته روانشناسی دارن درس میخونن دختره خیلی حسودی میکنه پسره هم زیاد به این حسودیاش محل نمیده..... تا اینکه دعواشون میشه و از هم جدا میشن چندسال میگذره و داستان از همون چندسال بعد شروع میشه... دختره صیغه ی پسره شده و از پسره جدا میشه داداشش از دستش خیلی ناراحت میشه و بهش میگه من برای اینکه خرجیو تورو در بیارم با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ایران.بانو

رفیق جدید انجمن
سطح
6
 
ارسالی‌ها
62
پسندها
482
امتیازها
2,623
مدال‌ها
6
  • #603
سلام به همه
یه رمان می خواستم بهم معرفی کنین که دخترتوی داستان سرطان داشته باشه .....
 
امضا : ایران.بانو
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

دخترمظلوم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
37
امتیازها
40
  • #605
سلام یک رمان بودکه دخترع پولداربودبعددوست پسرعموی دخترع اسمش ماکان بودوغاشق این دختره شده بودوبه پدردختره نزدیک میشه وبادختره ازدواج میکنه اسمش چیه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Asta.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
37
امتیازها
33
  • #606
سلام
من دنبال یک رمان میگشتم اسم دختره یادم نیست ولی خیلی خوشگل بود و شکل مونیکا بلوچی بود و یک برادر داشته که سرطان خون گرفته و مرده. مادرشم از غم برادرش مرده و این دختره میره خارج از کشور دنبال تابلو خانوادگی که برای پدرش خیلی ارزشمنده (دختره خیلی پولداره) اونجا عاشق اون کسی میشه که تابلو دستشه اون پسره هم همینطور پسرم خیلی خوشگل بوده خلاصه اونو به بهانه اینکه چند نقاشی برام بکش این تابلو بهت میدم نگهش میداره در اخر ازدواج میکنن و فامیل دختره نمیدونم کیش بود اموال دختره رو میخواسته میاد شوهر دختره رو میدزده و معتادش میکنه خلاصه پیداش میکنن و ترکش میدن پایانش خوبی داشت اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا خیلی ذهنم درگیره ممنون
کسی اسم این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Asta.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
37
امتیازها
33
  • #607
کسی این رمان نخونده خیلی وقته دارم دنبالش میگردم اونقدر که تقریبا نصف رمان هایی که خوندم و سه چهار بار دیدم ولی اینو پیدا نکردم
رمان کی گفته من شیطونم
 

دومـان

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,032
پسندها
22,946
امتیازها
42,073
مدال‌ها
32
سن
19
  • #608
سلام، دنبال اسمه ی رمانم
اولاش درست یادم نیست
نمیدونم عروسی بود چی بود، بعد این محله عه کلا از محله های قدیمی بود از نوع تفکر(مثلا مدرسه رفتن رو بزور اجازه داده بودن بهشون) دختره شخصیت اصلی رو با ی پسر میبینه دوست دختره و بزرگ ترا میفهمن.
بعد فکر کنم مجبورشون میکنن باهم ازدواج کنن، پسره از دختره خوشش نمیاد اولاش اما میبرمش خونه ش ولی کم کم داستان خوب میشه یکی شون دکتر (دختره) میشد فکر کنم.
پسره هم ی دوست داشت ک زن داشت.
آخرای فیلم هم دختر شخصیت اصلی وقتی تو محل کارش بود میبینه دوستش ک قبل این اتفاقا بود، اون روز دیده بودنشون و وقتی ب یکی گفته بود کل ماجراها شروع شده بود.

توی ی برنامه ی رمان خوندم
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #609
سلام، دنبال اسمه ی رمانم
اولاش درست یادم نیست
نمیدونم عروسی بود چی بود، بعد این محله عه کلا از محله های قدیمی بود از نوع تفکر(مثلا مدرسه رفتن رو بزور اجازه داده بودن بهشون) دختره شخصیت اصلی رو با ی پسر میبینه دوست دختره و بزرگ ترا میفهمن.
بعد فکر کنم مجبورشون میکنن باهم ازدواج کنن، پسره از دختره خوشش نمیاد اولاش اما میبرمش خونه ش ولی کم کم داستان خوب میشه یکی شون دکتر (دختره) میشد فکر کنم.
پسره هم ی دوست داشت ک زن داشت.
آخرای فیلم هم دختر شخصیت اصلی وقتی تو محل کارش بود میبینه دوستش ک قبل این اتفاقا بود، اون روز دیده بودنشون و وقتی ب یکی گفته بود کل ماجراها شروع شده بود.

توی ی برنامه ی رمان خوندم
رمان وسوسه
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا