متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Hananehpk

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
31
امتیازها
33
سن
19
  • #612
سلام به همه
چند وقت پیش یک رمان خوندم درمورد یه دختره که اسمش خاطره بود و بیماری صرع داره اسم مامانش خورشیده و جلد اول درمورد اشنایی مامانش با باباشه و جلد دوم داستان خودشه و پسره که دکتر مغز و اعصابه و فکر کنم اسمش شهابه. اینا باهم اشنا میشنو کلی اتفاق میفته براشون..........
کسی اسمشو میدونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

pouneh

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
370
پسندها
11,555
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
18
  • #613
امضا : pouneh

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #614
سلام دوستان دنبال رمانیم هستم ک پسره بچه داشته باشه و با دختر داستان باهاش ازدواج کنه
بگذار امین دعایت باشم
نیما
همسایه پری
 

Asta.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
37
امتیازها
33
  • #615
من دنبال یک رمان میگشتم اسم دختره یادم نیست ولی خیلی خوشگل بود و شکل مونیکا بلوچی بود و یک برادر داشته که سرطان خون گرفته و مرده. مادرشم از غم برادرش مرده و این دختره میره خارج از کشور دنبال تابلو خانوادگی که برای پدرش خیلی ارزشمنده (دختره خیلی پولداره) اونجا عاشق اون کسی میشه که تابلو دستشه اون پسره هم همینطور پسرم خیلی خوشگل بوده خلاصه اونو به بهانه اینکه چند نقاشی برام بکش این تابلو بهت میدم نگهش میداره در اخر ازدواج میکنن و فامیل دختره نمیدونم کیش بود اموال دختره رو میخواسته میاد شوهر دختره رو میدزده و معتادش میکنه خلاصه پیداش میکنن و ترکش میدن پایانش خوبی داشت اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا خیلی ذهنم درگیره ممنون
 

af6871

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
10
پسندها
17
امتیازها
33
  • #616
سلام یک رمان بودکه دخترع پولداربودبعددوست پسرعموی دخترع اسمش ماکان بودوغاشق این دختره شده بودوبه پدردختره نزدیک میشه وبادختره ازدواج میکنه اسمش چیه
آدم دزدی به بهانه ی عشق
 

Ma8

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #617
سلام دنبال یه رمانی میگردم که اسم دختره به گمانم نورا بود و ماجرا این بودش که پدر خواندش میخواست باهاش ازدواج کنه
یه پسری که رقیب پدر خواندش بود اون رو میبره خونه خودش و اونجا مراقبش میشه و مراقب اون هم راننده پسره هس ک فک کنم پسر خالش یا عموشه
در اخر پسره با نورا ازدواج میکنه
خیلی تو نت دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم
 

هراتم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #618
سلام. یه رمان بود فک کنم اسم پسره شهاب بود بعد این خیلی ثروتمند بود اما اصلا اجتماعی نبود واسه این پدرش شرط میزاره که روزهای فرد بع عنوان یه فرد عادی زندگی کنه و بعد این مستاجر میشه تو یه خونه و تو بوتیک کار میکنه و روزهای جفت به عنوان نایب رییس شرکت پدرش و کم کم عاشق دختر صاحب خونه اش میشه و دختره پسر عمه اش رو دوست داره اما عمه اش راضی نیست بعدا عاشق این پسر پولدار میشه و با هم ازدواج میکنند. میشه اسم این رمان رو بگیید
 

mademoiselle.asal

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
23
پسندها
43
امتیازها
40
  • #619
سلام وقت بخیر ، رمانی بود که دختر و پسر باهم نسبت فامیلی داشتن فکر میکنم دختردایی یا پسرعمه بودن یا برعکس . پسره دختری دوست داشته فکرکنم اسم دختره نازنین بود بعد دختردایی پسره میشنوه تو مهمونی که دختره همون نازنین نقشه ای علیه ش داره براهمین تو یه اتاق با پسردایی اش میمونه و در اتاق باز میکنن و میبینن اونارو و میگن باهم ازدواج کنن . لطفا اگه اسمش میدونید بگید ممنون
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #620
سلام. یه رمان بود فک کنم اسم پسره شهاب بود بعد این خیلی ثروتمند بود اما اصلا اجتماعی نبود واسه این پدرش شرط میزاره که روزهای فرد بع عنوان یه فرد عادی زندگی کنه و بعد این مستاجر میشه تو یه خونه و تو بوتیک کار میکنه و روزهای جفت به عنوان نایب رییس شرکت پدرش و کم کم عاشق دختر صاحب خونه اش میشه و دختره پسر عمه اش رو دوست داره اما عمه اش راضی نیست بعدا عاشق این پسر پولدار میشه و با هم ازدواج میکنند. میشه اسم این رمان رو بگیید
رمان مرد بدلی اسم پسره رادان اسم دختره یاسمین
اسم پسر عمش شهابه
 
آخرین ویرایش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
66
عقب
بالا