یه رمان با ژانر ترسناک و فانتزی و عاشقانه مکمل&-&
چیز کاملی از پیرنگش یادم نیست؛ ولی در همین حد که صحنه اول از یه دختر جنوبی به اسم اسرا شروع میشد که با مشکلاتی روبرو بود، بعد که دوباره حالش بد شد با اون موجودطوره که آینده واضحتر میشدن به جایی برده شد و اونجا زمان یکم عقبتر و مصر بود؛ اونجا یک شیخ ثروتمندی تو خونهش از اون مراقبت کرد و بعد هم بردش کاروانسراطوری که بتونه خانوادهشو پیدا کنه اما همونجا از روی یه توطئه از طرف برادرش کشته شد... که بعدا مشخص شد اختلاف دوتا برادر تو این بوده که وقتی جوون و از کارکنای شیخ قبلی بودن، با هم به یه جای ممنوعه خونه رفتن و اونجا برادر بزرگه فرار کرد ولی کوچیکه تا ته اتاقک ته باغه رفت و اونجا متوجه اون یاقوت سرخه شد و شیخ قبلیه که فهمید متوجه شده...
چیز کاملی از پیرنگش یادم نیست؛ ولی در همین حد که صحنه اول از یه دختر جنوبی به اسم اسرا شروع میشد که با مشکلاتی روبرو بود، بعد که دوباره حالش بد شد با اون موجودطوره که آینده واضحتر میشدن به جایی برده شد و اونجا زمان یکم عقبتر و مصر بود؛ اونجا یک شیخ ثروتمندی تو خونهش از اون مراقبت کرد و بعد هم بردش کاروانسراطوری که بتونه خانوادهشو پیدا کنه اما همونجا از روی یه توطئه از طرف برادرش کشته شد... که بعدا مشخص شد اختلاف دوتا برادر تو این بوده که وقتی جوون و از کارکنای شیخ قبلی بودن، با هم به یه جای ممنوعه خونه رفتن و اونجا برادر بزرگه فرار کرد ولی کوچیکه تا ته اتاقک ته باغه رفت و اونجا متوجه اون یاقوت سرخه شد و شیخ قبلیه که فهمید متوجه شده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.