متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

pouneh

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
370
پسندها
11,555
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
18
  • #641
یه رمان هست که دختره پدرش میمیره و شرکت معماری داشته قبل مرگش پروژه یه هتلی رو گرفته بوده دختره برا تکمیل پروژه میره. هتل مال دوتا برادر بوده برادر بزرگه که خیلی ضد زن بوده از دختره خوشش میاد سر یه سوتفاهمی دختره رو اذیت میکنه کسی میدونه اسم رمان چیه؟؟
سِیر داستان شبیه رمان جان و شوکران هست اما یه سری چیزاش متفاوته
 
امضا : pouneh

.khani.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
8
امتیازها
3
  • #642
یه دختری بود که یه برادر دو قلو داشت بعد اینو وقتی نوزاد بود فروخته بودن
این مادرش که میمیره قبلش بهش میگه برو دنبال خانواده‌ت و قسمش میده اینم میره دیش خانواده واقعیش ولی دوستشون نداشته اونجا با یکی آشنا میشه که از قضا اونم باباش بهش میگه با این ازدواج کن که باباش رو مجبور به یه کاری کنیم خلاصه نامزد میکنن و... برادر دختره هم با دوست قدیمیه دختره که اسمش بهار بود ازدواج می‌کنه
رمان /چکاوک/رو چک کنید.
 

~HADIS~

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,267
پسندها
19,088
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
  • #643

Mods

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
-2
امتیازها
0
  • #644
سلام من دنبال رمانی هستم که دختره کنکور دانشگاه اصفهان(اگه اشتباه نکنم)قبول میشه بعد میره پیش مادر بزرگ و پدربزرگ و داییش زندگی میکنه همیشه هم اخلاق داییشو دوست داشت داییش هم دختره رو خیلی دوست داشت بعد متوجه میشه دختر خوانده خانوادس و با دایی ناتنیش ازدواج میکنه
 

دخترمظلوم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
37
امتیازها
40
  • #645
سلام . دنبال یه رمانی هستم که دختره تو یه هتل کار میکنه . و پسر داستان بخاطر انتقام (انتقام برای برادرش بود ) از پدر دختره بهش نزدیک میشه .
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #646
سلام دوستان دنبال یه رمان میگردم در مورد یه دختر خانمی هست که با زن عموش زندگی میکنه و دنبال کار میگرده یه بار یه اتفاقی میوفته به یه خانم کمک میکنه (خانمه خدمتکار یه خانواده است که رستوران دارن) سر همین کمک کردن توی رستوران بهش کار میدن پسر صاحب رستوران سه تا پسر دار اسمشم کوروشه همسرشم فوت کرده از اینکه این دختر خانم اونجا استخدام شده راضی نیست و طی یکسری اتفاقات این خانم پرستار بچه هاش میشه لطفا راهنماییم کنید ممنونم
رمان زندگی خصوصی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

*Negin

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #647
سلام یه رمان بود قبلا نصفه خوندمالان دنبال ادامش هستم
درمورد یه دختر خبرنگار بود(فکر کنم)که رفته بود فوضولی یه پسری بعدش پسره دختره رو پیش خودش اسیر میکنه
دختره بعد یه مدت فرار میکنه از دستش سوار قطار میشه اما پسره که یه نیروهای عجیبی داشته جلوی حرکت قطارو میگیره و باز دختره رو برمیگردونه
دوستان اگه اسم رمانو میدونید بهم بگید لطفا
 

SkhMahsa

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
26
پسندها
58
امتیازها
90
مدال‌ها
2
  • #648
سلام . دنبال یه رمانی هستم که دختره تو یه هتل کار میکنه . و پسر داستان بخاطر انتقام (انتقام برای برادرش بود ) از پدر دختره بهش نزدیک میشه .
جان و شوکران
 

Reza_16

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
17
امتیازها
33
  • #649
یه رمان بود پسر با دختری که پدرش میگه( دختر یکی از رفیقای بازاری پدرش) ازدواج میکنه اما عاشق یکی دیگه بوده ، و دختره هم پدرش پولدار بوده اما بعد چند وقت از هم جدا میشن ولی پسره عاشق دختره میشه و بعد سال که دختره میره خارج و میاد با هم ازدواج میکنن
 

کاترینام

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #650
سلام ، یه رمان خوندم که دختره روانشناس بود و یه روز یه پسر مرموز وارد مطبش میشه و به دختره میگه همه چیو در باره تو میدونم و بهت علاقه دارم خلاصه اینقدر هروز میره مطبش و همیشه در هر شرایطی به دختره کمک میکنه ویه جورایی مثل بادیگاردش رفتار میکنه اینم بگم که دختره بهش میگفت هیکلت مثل هرکوله ، رمان قشنگی بود ولی اسمشو نمیدونم اگه کسی بلد بود لطفا بگه
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا