متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Fatemeh.mahan8780

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #661
یه رمانی بود که خوندم و یادم نمیاد اسمش چی بود
یه پسری بود که برای انتقام یه دختره رو میدزده و به خارج میبره و باهاش زندگی میکنه و مجبورش میکنه که کلفتی کنه
چون قبلا برادر اون دختر باعث شده بود که خواهره پسره خودکشی کنه.ولی وقتی باهم زندگی کردن عاشق هم شدن
سلام اسم رمان دنیا پس از دنیاست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Fmm

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #662
سلام من تقریبا ۲ سال پیش بود که یک رمانی میخوندم که دختره رزمی کار بود اسمشم مانلی بود بعد میگفتن که ازین دخترا فقط تو کشور ۱۰ تا شاید پیدا بشه چون دختره خیلی سرد بود و اینا و لباسا پسرونه هم میپوشید بعد مانلی و پسره ک اسمش امیر صدرا بود از طریق پسر دایی دختره آشنا میشن و مانلی حس میکنه داره بهش علاقه مند میشه . لطفا هرکی اسمشو میدونه بهم بگه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Rahai

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #663
سلام
ی دخترس ک بهش دست درازی شده و مشکل روحی پیدا کرده و از همه مردا میترسه

شوهر خواهرش پزشکه و با اون فقط حرف میزنه و ی مدت خونه خواهرش میره زندگی کنه ک ی بچه هم دارن

ی شب با دوستای شوهر خواهرش خانواگی میرن بیرون ک پسره ک میاد از این دختره خوشش میاد .ک مهندس هست و بعد میخوان خونه پدر دختره رو ک قدیمیه بکوبن و برج بسازش و با پدر دختره شریک میشه وپدر دختره هم میخواد اونو شوهرش بده ب همین پسره

و قرار ازدواج میزارن و قبلش میفهمه ک ب دختره دست درازی شده و مادر پسره میبره اونو پیش دکتر و...

لطفا اگه اسمشو میدونید ممنون میشم بگید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

ش kiلا

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #664
سلام یه رمانی بوده اسمش یادم نمیاد دختره وقتی پدرش میمیره پدر بزرگش تو رو از مادر پرستاری جدا میکنه و با خودش می‌بره به خوزستان پدر اونجا یه زندگی طایفه ای دارن که خیلی با تعصب هستن وقتی دختره 9یا10سالش بود به عقد یه پسر 15,ساله در میارن و دختره رو به زور به حجله میبرن دختره خاطره بدی از پسره داره و ازش متنفر میشه پسره برای ادامه تحصیل می‌ره آمریکا اما دختره تو 10سالگی باردار میشه اما مادر دختره وانمود می‌کنه بچه مرده و خودش بچه رو به اسم خودش شناسنامه میگیره بعد از چند سال بچه یه بیماری لاعلاج میگیره مادر بزرگه مجبور میشه بره آمریکا و به پدر بچه و عمویش جریان و بگه اونجا پسر15سالهه (فرهاد )فکر کنم می‌فهمه که بچه داره و خیلی مسئولیت پذیر میشه و دست از دختر بازی تو آمریکا برمیداره اما...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

XAysanX

رفیق جدید انجمن
سطح
6
 
ارسالی‌ها
93
پسندها
493
امتیازها
2,803
مدال‌ها
6
  • #665
یه رمان بود که یه دختر چهارده‌ساله فکر کنم خون بس میشه پسره شب اول بدون دیدن دختره فردا اون رو ترک میکنه حالا بعد از چهار سال دختره تو شرکتی کار میکنه که رئیسش شوهرشه پسره عاشق زنش میشه ولی نمیدونه این دختر زنشه و میگه هر کی بهت دست درازی کرده آتیش میزنم
اسم این رمان میدونین ؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : XAysanX

mademoiselle.asal

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
23
پسندها
43
امتیازها
40
  • #666
سلام وقت بخیر ، رمانی بود که دختر و پسر باهم نسبت فامیلی داشتن فکر میکنم دختردایی یا پسرعمه بودن یا برعکس . پسره دختری دوست داشته فکرکنم اسم دختره نازنین بود بعد دختردایی پسره میشنوه تو مهمونی که دختره همون نازنین نقشه ای علیه ش داره براهمین تو یه اتاق با پسردایی اش میمونه و در اتاق باز میکنن و میبینن اونارو و میگن باهم ازدواج کنن . لطفا اگه اسمش میدونید بگید ممنون
:458083-4185d00c33d822db61caa9316fe525d5: نمیدونین اسمش رو:458206-8edf2e9337da486770b205eb859758e8:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Fatemeh.mahan8780

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #667
سلام دوستان دنبال رمانیم هستم ک پسره بچه داشته باشه و با دختر داستان باهاش ازدواج کنه
سلام رمان بگذار آمین دعایت باشم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Asta.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
37
امتیازها
33
  • #668
من دنبال یک رمان میگشتم اسم دختره یادم نیست ولی خیلی خوشگل بود و شکل مونیکا بلوچی بود و یک برادر داشته که سرطان خون گرفته و مرده. مادرشم از غم برادرش مرده و این دختره میره خارج از کشور دنبال تابلو خانوادگی که برای پدرش خیلی ارزشمنده (دختره خیلی پولداره) اونجا عاشق اون کسی میشه که تابلو دستشه اون پسره هم همینطور پسرم خیلی خوشگل بوده خلاصه اونو به بهانه اینکه چند نقاشی برام بکش این تابلو بهت میدم نگهش میداره در اخر ازدواج میکنن و فامیل دختره نمیدونم کیش بود اموال دختره رو میخواسته میاد شوهر دختره رو میدزده و معتادش میکنه خلاصه پیداش میکنن و ترکش میدن پایانش خوبی داشت اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا خیلی ذهنم درگیره ممنون
کسی نمیدونه؟
 

دخترمظلوم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
37
امتیازها
40
  • #669
سلام رمان های بامحتوای گروگانگیری یامافیایی میخوام
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Ngrr

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #670
سلام وقت بخیر
من مدتی که دنبال رمانی میگردم که اسم شخصیت دختر رو یادم نیست اما میدونم که پدرش از مادرش جدا شده بوده و مادرش توی تیمارستان بستری بوده پدرش زنی میگیره که اون زن یه پسر داشته به اسم احمدرضا که احمدرضا میره خارج از کشور بعد از یه مدتی

بعد این دختره توی دوران دانشجویی عاشق پسری به اسم اعلا بوده که بخاطر مخالفت پدرش و تفاوت هایی خانوادگی بهم نمیرسن چندسال میگذره و یه روز همین دختره دوباره اعلا رو میبینه توی یه جشن و حالش بد میشه این جریان همزمان میشه با برگشتن احمدرضا از خارج اینم بگم که رمان فلش بک داره به گذشته و میگه که دختره با احمدرضا اصلا خوب نبوده و رفته رفته باهاش خوب میشه جوری که وقتی اعلا رو میبینه به احمدرضا میگه که دیدتش و از احمدرضا کمک میخواد
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا