متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

•|SERAPH|•

کاربر انجمن
سطح
10
 
ارسالی‌ها
365
پسندها
1,091
امتیازها
7,113
مدال‌ها
11
  • #751
سلام من ی رمان خوندم بعد ژانرش تخیلی بود ی دختره بود ک فک کنم پلیس بود از خارج امد ب ایران بعد خوناشم هم بود ملکه خوناشام ها بود بعد توی اون جایی ک بود محل کارش ی گرگینه هم پیدا کرد و اینکه دختره پدرش سرهنگ بود ولی نمیدونست این دخترشه وقتی دیدش بهش شک کرد بعد فهمید دخترشه فقط همینارو یادم میادمتاسفانه اگه میدونید اسمش چیه بگید
 
آخرین ویرایش
امضا : •|SERAPH|•

mademoiselle.asal

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
23
پسندها
43
امتیازها
40
  • #752
سلام شبتون بخیر:458207-3eb3dc869cdd8898f8b4319219e8ef84:، رمانی بود راجب دختر و پسری که رابطه فامیلی داشتن اگه اشتباه نکنم دختردایی پسرعمه بودن یا بالعکس، پسره دختری دوست داشت که اسمش فکرکنم نازنین بود که باهم نامزد بودن بعدجون برعلیه پسره نقشه داشت فکرکنم میخواست بکشتش . دختردایی پسره پشت در میشنوه فالگوش ایستاده بوده و میخواد نجاتش بده برای همین تو اتاق پسره رو میبوسه و خانوادش دراتاق بازمیکنن و اونارومیبینن . و میگن باید باهم ازدواج کنن . ادامه اش هم سفررفته بودن که ماشینشون خراب میشه و تو جاده کانکس پیدامیکنن و چندروز اونجا میمونن و صاحب کانکس اونارو میبره لطف میکنیداسم رمان رو بگید:458083-4185d00c33d822db61caa9316fe525d5...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Faeze70

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
0
  • #753
سلام دنبال یه رمانیم که اسم پسره شروین بود ، میره خارج از کشور درس میخونه و فکر میکنم پزشک میشه و وقتی برمیگرده با دختره ازدواج میکنن ولی بعدش جدا میشن و دختره بهش نمیگه بارداره و میره یه جای دور و بچشو به دنیا میاره، بعد مدتی که بچشون ۵،۶ ساله میشه یه جوری رو در رو میشن و پسره زنش و بچشو میبینه و لی نمیدونه بچه خودشه،
 
آخرین ویرایش

1386Mahdie

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #754
سلام من دنبال یک رمانی میگردم که درباره ی دوتا پسر یه اسم امیر و کامران و دو دختر به اسم ساغر و کوثر که مامور مخفی آن و هر چهار نفر از یک باند که زنان رو اذیت میکنن زخم خورده آن و به دنبال حل کردن پرونده اون باند و در این بین مجبورم باهم ازدواج کنم. ساغر با امیر و کوثر با کامران و بعد طی اتفاقاتی عاشق همدیگه میشن
 

•|SERAPH|•

کاربر انجمن
سطح
10
 
ارسالی‌ها
365
پسندها
1,091
امتیازها
7,113
مدال‌ها
11
  • #755
سلام من ی رمان خوندم بعد ژانرش تخیلی بود ی دختره بود ک فک کنم پلیس بود از خارج امد ب ایران بعد خوناشم هم بود ملکه خوناشام ها بود بعد توی اون جایی ک بود محل کارش ی گرگینه هم پیدا کرد و اینکه دختره پدرش سرهنگ بود ولی نمیدونست این دخترشه وقتی دیدش بهش شک کرد بعد فهمید دخترشه فقط همینارو یادم میادمتاسفانه اگه میدونید اسمش چیه بگید
کسی نمیدونه اسمش چیه؟
 
امضا : •|SERAPH|•

Mis.rosha

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
6
امتیازها
0
  • #756
سلام دوستان لطفا اگه کسی اسم رمانو میدونه بگه دارم خل میشم.یه دختریه که واسش پاپوش درست میکنن واسه همین نامزدش ولش میکنه خانواده هم طردش میکنن دختره میره تنها زندگی میکنه ولی هر شب میره نامزد سابقشو از دور میدیده تا اینکه تو یه مهمونی که همه ادم معروف بودن با یه خواننده اشنا میشه و کم کم عاشق هم میشن و قول میدن بدونه هم سیگار نکشن وقتی بیگناهیه دختره ثابت میشه و برمیگرده خونه پدرش به زور اونو به کسی شوهر میده که خلافکاره و میرن خارج زندگی میکنن و .... ممنون میشم اگه اسمشو بگین
 

Halimeh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
0
  • #757
سلام‌خسته نباشید دنبال یک رمان میگردم شخصیت اصلی اسمش رهادختری ازاد که بخاطر اینکه سر سفره عقد با یک ادم‌متعصب مثل پدرش نشینه از خونه با امیر فرار میکنه وامیر اونو به جای طلبش به یه گروه قاچاق دختر میده رها از بچگی به عقد پسرعموش بوده پسرعموش میاد نجاتش میده و اونوبه خونه اش میبره اسمش لطفا؟؟
 

•|SERAPH|•

کاربر انجمن
سطح
10
 
ارسالی‌ها
365
پسندها
1,091
امتیازها
7,113
مدال‌ها
11
  • #758
کسی نمیدونه اسمش چیه؟
خودم اسمشو پیدا کردم گفتم بگم شاید دوست داشتید بخونید اسم رمان عشق وحشی هستش ی رمان مشابه همین هم هست البته با کمی تغییر اون اسمش تقدیر یک وحشی هستش و هردو دو جلدی هستند
 
امضا : •|SERAPH|•

Simin76

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #759
سلام دوستان یه رمانی بود اسمش یادم نیست یکم یادمه دختربامادربزرگش زندگی میکرد بعدچندسال میره پیش پدرمادرش بعدتوساختمان همه فامیل یجازندگی میکنن قبلا یکی ودوست داشت نمی دونم خواهر یادخترخالش باپسره ازدواج کرده اینم رفته اسمشومیدونین
 

Hananehpk

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
31
امتیازها
33
سن
19
  • #760
سلام دوستان ی رمانی بود درمورد دختری که در شهر بم زندگی میکنه نامادری داره.پدرشم همیشه ماموریت.پسرنامادری خیلی اذیتش میکنه.تااینکه زلزله بم اتفاق می افته زیراوار میمونه .....

این و پسر زیرآوارمی مونن امامادر کاری میکنه که پدرفقط پسر رو نجات بده چون بایدیکی ازاون اوار بیرون می اومد.دختره فکرکنم نجات پیدامیکنه یه خانواده که توترکیه زندگی میکنن دختره رو قبول میکنند ،درمانش میکنند،بزرگ میشه یه جراح یا یه دکتر معروف میشه که بعدچندسال برای جراحی یه بیمار که پدرش ادم سرشناسی وارد ایران میشه.ممنون میشم اگه اسمش رو بلدید بگین
پیداش کردی ب منم بگو:458047-6dc8ffbbdef9cc2a2419e3bb0fa8d8d5:
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
66
عقب
بالا