مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

حیران

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
483
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #221
سلام رمانی که به یه دختری که داشته از مهمونی دوستش بر میگشته اذیتش می‌کنن. پسره که روز بعد حال ناخوشش از سرش میپره. عذاب وجدان میگیره و در به در دنبال دختره میگیره که پیداش میکنه و به زور با دختره ازدواج میکنه تا از عذاب وجدانش کم بشه و سر مسئله ی ازدواج هم به دختره میگه یا با من ازدواج میکنی یا به دروغ به پدر مادرت میگم تو چیکار کردی تا دختره باهاش ازدواج کنه
کسی اسم این رمان رو میدونه؟؟؟؟؟
اسم این رمان نمی دونید؟
 
امضا : حیران
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/10/20
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,368
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
19
سطح
33
 
  • #222
سلام!
اسم رمانی که میگم رو اگر میدونید بگید.
داستان از اونجایی شروع میشه که روز عروسی یه دختره هست که اجباری ازدواج کردن و جفتشون از هم نفرت دارن و پسره مثل اینکه بهش میگه خیلی زشتی، حالا خلاصه، عروسیشون تموم میشه و میرن هتل، پسره که می‌خوابه، دختره گوشی و کیف پول و کارت و سوئیچ ماشین پسره رو برمیداره و روی پیراهن دامادیش هم کلی شکلک می‌کشه و می‌ره. خلاصه عاشق گل بود و یه گلفروشی باز می‌کنه و یه خونه‌ی بزرگ می‌خره، اما دوست و همکارش بهش نارو میزنه و بهش گفته بود زن داره، اما نداشت و یه شب می‌ره خونش دزدی و تموم مال و اموالش رو می‌گیره و میزنه دختره پرستار یه پسر بچه میشه که با عمش زندگی می‌کرد و باباش اصلا دوستش نداشت. اسم باباش هم اَرشا بود و ارشا هم همون پسره (داماده) بود، اما تو راهی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NEGIN BARZAN~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Noora_Gh

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
5/9/20
ارسالی‌ها
107
پسندها
682
امتیازها
3,933
مدال‌ها
6
سن
16
سطح
7
 
  • #223
سلام دوستان من دنبال یه رمانی هستم ولی درست یادم نمیاد .
دختره مسلمون هست و پسره مسیحی و این دوتا با هم همسایه بودن یه ماجراهایی پیش میاد بعدش پسره مسلمون میشه جلد دوم هم داشت.
پسره هم انگار با دوستش زندگی میکرد.
من مطمئن نیستم ولی فکر میکنم یکی از جلدهای رمان خانوم پور اصفهانی باشه، همون که ۴ جلده، اولیش توسکا هست...
 
امضا : Noora_Gh

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/10/20
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,368
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
19
سطح
33
 
  • #224
سلام!
اسم رمانی که میگم رو اگر میدونید بگید.
داستان از اونجایی شروع میشه که روز عروسی یه دختره هست که اجباری ازدواج کردن و جفتشون از هم نفرت دارن و پسره مثل اینکه بهش میگه خیلی زشتی، حالا خلاصه، عروسیشون تموم میشه و میرن هتل، پسره که می‌خوابه، دختره گوشی و کیف پول و کارت و سوئیچ ماشین پسره رو برمیداره و روی پیراهن دامادیش هم کلی شکلک می‌کشه و می‌ره. خلاصه عاشق گل بود و یه گلفروشی باز می‌کنه و یه خونه‌ی بزرگ می‌خره، اما دوست و همکارش بهش نارو میزنه و بهش گفته بود زن داره، اما نداشت و یه شب می‌ره خونش دزدی و تموم مال و اموالش رو می‌گیره و میزنه دختره پرستار یه پسر بچه میشه که با عمش زندگی می‌کرد و باباش اصلا دوستش نداشت. اسم باباش هم اَرشا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NEGIN BARZAN~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/10/20
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,368
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
19
سطح
33
 
  • #225
سلام ببخشید من دنبال یه رمان هستم اسم شخصیت اصلی بهار بود اون بامادر مریضش زندگی میکرد به خاطر جور کردن دارو های مامانش مجبور میشه با پسر رئیسش ازدواج کنه اونا بعد از نامزدی میرن شمال اونجا میفهمه پسره قاچاقچی هستش پلیسی که دنبال پسره بوده بهار رو میبینه که داره تو دریا غرق میشه و میره کمکش
عشق و احساس من، آبی به رنگ احساس من!
به حدی این رمان رو دوست دارم که چندبار پشت سر هم خوندمش!
 
امضا : NEGIN BARZAN~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

حیران

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
483
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #226
من مطمئن نیستم ولی فکر میکنم یکی از جلدهای رمان خانوم پور اصفهانی باشه، همون که ۴ جلده، اولیش توسکا هست...
منظورتون جدال پر تمناس
ولی اونجا دختره مسیحیه پسر مسلمون و اونا باهم ، هم دانشگاهی بودن نه همسایه
 
امضا : حیران

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,961
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
21
سطح
12
 
  • #227
سلام یه رمان خونده بودم که پسره اول استاد دخترس بعد عاشقش میشه بعدا دختره میفهمه که پسره داییش بوده و نمیتونه باهاش ازدواج کنه اما بعد مادرش بهش میگه که اون دایی ناتنیشه اسمشو یادم نیست

______________________________________

یه پسری بود (فکر کنم) اسمش سهیل بود با دختر خاله اش فک کنم که اسمش عسل بود ازدواج میکنه ولی دختره نمیخوادش و بخاطر اینکه پسره تو شرکت باباش مدیر شده و یه ماشین خوب هم کادو گرفته از طرف بابای دختره هی بهش تیکه میندازه تا اینکه پسره میگه دیگه ما ازدواج کردیم لطفا این رفتار هارو بزار کنار که با هم خوب میشن و عاشق هم میشن تا اینکه پسره به دلیل اینکه فک میکنه دختره نامردی کرده میزنتش و.....اگه کسی میدونه لطفا اسمشو بهم بگه
 
امضا : *Niloofar*

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,961
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
21
سطح
12
 
  • #228
یه رمان دیگه ام بودش که دختره شهرستانیه و به خاطر کار پدرش مجبور میشن بیان تهران و بعد یه مدت دختره پدرش و مادرش می میرن تو تصادف و دختره و خواهرش که از خودش کوچیکتره با همسر دوم پدرش به اسم لیلی زندگی میکنه و برادر زاده همسر دوم پدرش عاشقه دختره میشه در واقع هر دو با هم همکار هستن
 
امضا : *Niloofar*

Fatemelawyer

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
20/5/21
ارسالی‌ها
9
پسندها
21
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #229
من منظورم رمان غریب اشنا هست اما رمان غریبه اشنا هم داریم من غریبه اشنا نخوندم
رمان غریب اشنا اسم شخصیتاش بردیا و حلما بود
آهان
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Fatemelawyer

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
20/5/21
ارسالی‌ها
9
پسندها
21
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #230
اولاش درست گفتین ولی بقیه ش رو ن ایلیا پیانو بلد بوده لیلا میشه معلم دختر خودش
خداییش یکی بگه اون فرهادی که زنش مرد بعد با معلم دخترش ازدواج کرد تو کدوم رمان بود
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
6
بازدیدها
57
عقب
بالا