- ارسالیها
- 1,633
- پسندها
- 20,870
- امتیازها
- 43,073
- مدالها
- 29
- نویسنده موضوع
- #41
شنبه
24 اکتبر
سه بستۀ ضخیم از کاتولگهای تبلیغاتی، صبح شنبه بیرون درب آپارتمان اسکار قرار داشت. مادر در تا کردنشان کمکش کرد. هربسته شامل سه صفحۀ مختلف بود؛ جمعاً چهارصد و هشتاد بسته میشدند. برای هر بسته حدود چهارده اوره درست کرد. در بهترین حالت (یا بدترین حالت، گرفتار تا زدن این تعداد شده بود).
پنج بستهای که دریافت کرده بود، بیست و پنج اوره ازشان پدید میآمد. فکر اینکه ساختمانهایی بزرگ در منطقهاش گنجانده شده بودند، کمک به آسودگیاش میکرد. میتوانست در هر ساعت صد و پنجاه بسته به آنجا بفرستد. یک دور کامل اینچنین کاری علاوه بر یک در میان رفتن به خانه برای پر کردن بستهها، چهار ساعت وقتش را میگرفت. آن روزهایی که در هر بسته پنج کاغذ...
24 اکتبر
سه بستۀ ضخیم از کاتولگهای تبلیغاتی، صبح شنبه بیرون درب آپارتمان اسکار قرار داشت. مادر در تا کردنشان کمکش کرد. هربسته شامل سه صفحۀ مختلف بود؛ جمعاً چهارصد و هشتاد بسته میشدند. برای هر بسته حدود چهارده اوره درست کرد. در بهترین حالت (یا بدترین حالت، گرفتار تا زدن این تعداد شده بود).
پنج بستهای که دریافت کرده بود، بیست و پنج اوره ازشان پدید میآمد. فکر اینکه ساختمانهایی بزرگ در منطقهاش گنجانده شده بودند، کمک به آسودگیاش میکرد. میتوانست در هر ساعت صد و پنجاه بسته به آنجا بفرستد. یک دور کامل اینچنین کاری علاوه بر یک در میان رفتن به خانه برای پر کردن بستهها، چهار ساعت وقتش را میگرفت. آن روزهایی که در هر بسته پنج کاغذ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش