- ارسالیها
- 525
- پسندها
- 5,603
- امتیازها
- 21,773
- مدالها
- 15
- نویسنده موضوع
- #51
یه دوش سرپایی گرفتم و موهام رو حوله پیچ کردم.
به کل بدنم لوسیون زدم و یه شلوار شیش جیب با یه پیرهن مردونه چهارخونه مشکی قرمز پوشیدم.
تندی لباس مجلسی فیروزه رنگی که برای عروسی گرفته بودم، به همراه کفشهای پاشنه هفت سانت به رنگ لباسم رو توی پلاستیک گذاشتم.
لباسم کمی پوف داره و آستینهاشم سهربع هست و پشتش بلند و جلوش تا نزدیک کمی پایین زانو کوتاهست.
یه جوراب شلواری هم انداختم داخلش که تا وقتی بریم باغ پام باشه.
یه دست لباس مجلسی زرشکی رنگ مدل لَمهای هم برداشتم تا شب وقتی رفتیم ادامهی بزن و بکوب، اونجا بپوشم و تکراری نباشم.
یکم کرم نرم کننده به صورتم زدم که صدای گوشیم بلند شد.
تماس رو وصل کردم! کشدار گفتم:
- جونم!
شراره با خنده لب زد:
- جونت بیبلا عشقم ما دم خونتونیم.
- اوکی اومدم...
به کل بدنم لوسیون زدم و یه شلوار شیش جیب با یه پیرهن مردونه چهارخونه مشکی قرمز پوشیدم.
تندی لباس مجلسی فیروزه رنگی که برای عروسی گرفته بودم، به همراه کفشهای پاشنه هفت سانت به رنگ لباسم رو توی پلاستیک گذاشتم.
لباسم کمی پوف داره و آستینهاشم سهربع هست و پشتش بلند و جلوش تا نزدیک کمی پایین زانو کوتاهست.
یه جوراب شلواری هم انداختم داخلش که تا وقتی بریم باغ پام باشه.
یه دست لباس مجلسی زرشکی رنگ مدل لَمهای هم برداشتم تا شب وقتی رفتیم ادامهی بزن و بکوب، اونجا بپوشم و تکراری نباشم.
یکم کرم نرم کننده به صورتم زدم که صدای گوشیم بلند شد.
تماس رو وصل کردم! کشدار گفتم:
- جونم!
شراره با خنده لب زد:
- جونت بیبلا عشقم ما دم خونتونیم.
- اوکی اومدم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش