- ارسالیها
- 281
- پسندها
- 1,825
- امتیازها
- 11,813
- مدالها
- 8
- نویسنده موضوع
- #21
*** روزبه
در اینهی شکسته نگاهی انداخته و با دست موهای لخت مشکیاش را به عقب میراند. دو دکمهی ابتدایی پیراهن آبی مردانهاش را باز گذاشته و با برداشتن کولهی مشکیاش از زیر زمین بیرون میزند. کتونیهای مشکی نسبتا کهنهاش را به پا کرده و با بالا رفتن از دو پلهی انتهایی وارد حیاط شده و مشغول بستن بندهایش میشود.
دریا که کنار حوض مشغول حرف زدن با سار است با دیدن روزبه عمدا کمی صدایش را بالا میبرد.
- آره خلاصه گفتم که بدونی اینجا یک دزد داره اونم از نوع ترشی دزدش! خیلی هواست رو جمع کن!
سارا متعجب از تغییر ناگهانی بحثشان به آرنج دریا زده که با چشم و ابرو به روزبه اشاره میزند.
دیوونهای زیر لب نثارش میکند و با ذوق به سمت تیرداد که مشغول تکاندن خاک از روی کتونیاش میرود. در نظرش...
در اینهی شکسته نگاهی انداخته و با دست موهای لخت مشکیاش را به عقب میراند. دو دکمهی ابتدایی پیراهن آبی مردانهاش را باز گذاشته و با برداشتن کولهی مشکیاش از زیر زمین بیرون میزند. کتونیهای مشکی نسبتا کهنهاش را به پا کرده و با بالا رفتن از دو پلهی انتهایی وارد حیاط شده و مشغول بستن بندهایش میشود.
دریا که کنار حوض مشغول حرف زدن با سار است با دیدن روزبه عمدا کمی صدایش را بالا میبرد.
- آره خلاصه گفتم که بدونی اینجا یک دزد داره اونم از نوع ترشی دزدش! خیلی هواست رو جمع کن!
سارا متعجب از تغییر ناگهانی بحثشان به آرنج دریا زده که با چشم و ابرو به روزبه اشاره میزند.
دیوونهای زیر لب نثارش میکند و با ذوق به سمت تیرداد که مشغول تکاندن خاک از روی کتونیاش میرود. در نظرش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.