نام: کیهان واهی
ژانر: فانتزی، درام
خلاصه:
ندای حیات گوش را مینوازد.
مغز در برِ هیاهو است؛ ولی صدای آرامی را به راحتی از آن نزدیکیها شهود میکند.
گویا در فرسنگها آن طرفتر چیزی او را فرا میخواند.
زمان موعود نزدیک است! آوای پلی از آب او را به سمت فصل تازهای از فرای تصورش میکشاند.
*کیهان= جهان
واهی=خیالی*
موجهای طلایی در پس باد، در پس زمینهی قاب عکسی دل چرکین، رقص کنان تکان میخوردند.ژانر: فانتزی، درام
خلاصه:
ندای حیات گوش را مینوازد.
مغز در برِ هیاهو است؛ ولی صدای آرامی را به راحتی از آن نزدیکیها شهود میکند.
گویا در فرسنگها آن طرفتر چیزی او را فرا میخواند.
زمان موعود نزدیک است! آوای پلی از آب او را به سمت فصل تازهای از فرای تصورش میکشاند.
*کیهان= جهان
واهی=خیالی*
قدمهای سست دخترک را به سمت دریای خروشان میکشاند؛ ولی ذهن گویا در عالمی دیگر سیر میکرد.
پاهای برهنه پس از هر بار فرود، در آغوش شنهای ساحل قرار میگرفت.
خ**یا*نت کلمهای بود که بارها و بارها چون ناقوسی زجرآور در تکتک سلولهای متحیرش بانگ داده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.