متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

تمرین نویسندگی تمرین نویسندگی کاربران (دوره‌ی چهارم) | انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع YEGANEH SALIMI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 33
  • بازدیدها 1,820
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #21
نام: ذبیح حیات
ژانر: جنایی، ترسناک، تراژدی
خلاصه: چقدر طعم نبود پشتوانه رقت‌انگیز است!‌ وقتی مدام در حال فرار باشی و نتوانی لحظه‌ای زندگی کنی، دقیقا احساس همان موشی را داری که دارد از دست بازی که در آسمان می‌تازد فرار می‌کند؛ اما در آخر می‌داند که قربانی چنگال‌هایش می‌شود!

چالشی در زندگی راشل به وجود آمد. اول اینکه دلش می‌خواست بداند پدرش کجاست؟ آیا باز هم دنبال کاریست که قرار است آینده‌اش را به خطر بی‌اندازد؟ با دستانی که از شدت اضطراب می‌لرزیدند سکه‌ای را درون سوراخ باجه انداخت،و چشمانش را به باران بیرون از شیشه‌های کیوسک دوخت. منتظر بود تا صدای بوق‌های اتصال تماس را بشنود. با انگشتش روی شیشه های یخ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #22
«به‌نام نوازنده گیتار عشق»
رمان: ژنرال
نویسنده: دختر اقیانوس
ژانر: #پلیسی #تراژدی #عاشقانه
خلاصه:
مشکلات پِی‌درپِی ریشه دوانده در زندگی دخترک؛ همچون عنکبوت در زندگیش تار می‌تند.
هرچه بیشتر دست و پا می‌زند، حصار مشکلات تنگ‌تر و تن خسته او را فگارتر می‌کند.
دخترک سرکش و لجباز...در پِی رویای خود؛ بی‌اذن و نوید خانواده پا به دانشکده افسری می‌گذارد و... .

فگار: رنجور، خسته

بزاق دهانش را با اکراه می‌بلعد و آهسته از روی صندلی برمی‌خیزد. جُب کرده به دیوار پشت سرش تکیه می‌دهد و اسلحه دسته طلاییش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #23
به‌نام‌خدا

نام رمان: زندگی موازی
نام نویسنده: سیده مریم حسینی
ژانر رمان: عاشقانه

خلاصه: وقتی زندگی آنقدر برایش سخت می‌شود که تنها دلش می‌خواهد آن را به اتمام برساند، یک اتفاق عجیب و البته خوشایند باعث می‌شود امیدش به زندگی بازگردد؛ اما زندگی کوتاه‌تر از چیزی است که فکر می‌کنیم و ادامه‌ی کارهای ناتمام ما به عهده‌ی زندگی بعدی ما هست... !

متن اصلی:

چشمانی آبی، همانند اقیانوس رو به رویش، به صورت دورانی همه جا را از نظر گذراند.
بادی ملایم در لابه لای موهای خرمایی رنگش در گردش بود و به آن سو و این سو می‌بردش.
صدای آواز مرغابی‌ها بر سر اُقیانوس، کل محوطه را پُر کرده بود.
نفس عمیقی کشید، بوی خوش دریا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #24
رمان: عزل از آفاق
نویسنده: دینا ذاکر سهیلی
ژانر: #تاریخی #عاشقانه #فانتزی
خلاصه: دختری از جنس اشراف و شمشیر. دختری که به جرم عشق به خانواده‌ش به جایی دور افتاده و عجیب برای کاری سخت تبعید میشه. اتفاقی غیرمنتظره تمام اتفاقتی که براش برنامه‌ریزی شده از بین می‌روند و بانوی اشراف‌زاده مجبور به کشیدن شمشیر و پوشیدن لباس عروسی به رنگ سرخ خون‌های دشمن می‌شود...

***


قدم اول را به سمت اهرم برداشت و متوجه فریاد مردی در نزدیکش بخاطر بریدن چشمانش شد.
قدم دوم و خون زیر پاهایش پخش شد.
قدم سوم و چهارم و...را برداشت و اشک در گوشه چشمانش جمع شده بود.
ژنرال با هر قدم او همراه شده بود.
حال یک قدم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #25
نام:دروازه‌های نیران
نویسنده:فاطمه ملک پور
ژانر :فانتزی
خلاصه:
هشت منتخب منتخب گوی سرنوشت برای جنگی بزرگ با دشمنانی ناشناخته دشمنانی از جنس پلیدی ولی این جنگ ها این دشمنان در برابر دشمن بزرگشان هیچ اند
نامش بافونت است و به قصد تباهی پا به دنیا گذاشته است او دشمن ازلی انسان حتی در قعر لادان های گرم و سوزان زندان همیشگی‌اش نیز به فکر دسیسه و نابودی هستی کوچکمان است حال که انسان دست از ارزش های انسانی خود برداشته زمانش رسیده قدرتمندتر از پیش برای آزادی اش در پیشگاه خداوندگارش طغنیان کند باشد که خداوند دوباره او را به بندگی پذیرا باشد


تالار شورا در تاریکی مطلق و خفه کننده‌ی خود مثل صدسال گذشته پنهان شده است. در آهنین تالار، با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #26
به گل نام او
عنوان:عصیان دل
نویسنده:الهام سواری
ژانر: عاشقانه ، تراژدی
خلاصه:
داستان روایت‌گر زندگی دو جوان است؛ مریم دختریست ساده و بی‌آلایش، او مسیر هموار زندگیش را دارد می‌گذراند، دریغ از این که سرنوشت بازی شومی برسرش می‌آورد و او را از مسیر ساده‌اش به مسیر پرفراز و نشیب زندگی شیرزاد منحرف می‌کند و آب زلال چشمانش را به ریمل‌ش سیاه می‌کند... !


دلشکسته و خسته‌ی راه دوری‌ست، از پنجره‌ی کنارش به مناظری که در مسیرش است خیره شده و کوه‌ها، درختان درون چشمش رد می‌شدند؛ با صدای کسی به خودش می‌آید:
- مریم!
لبخندی تلخ، اجباری به چهره‌ی بی‌رنگ مادرش می‌اندازد و گویی صدایش از ته چاه به گوش می‌رسد:
-...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #27
نام: کیهان واهی
ژانر: فانتزی، درام
خلاصه:
ندای حیات گوش را می‌نوازد.
مغز در برِ هیاهو است؛ ولی صدای آرامی را به راحتی از آن نزدیکی‌ها شهود می‌کند.
گویا در فرسنگ‌ها آن طرف‌تر چیزی او را فرا می‌خواند.
زمان موعود نزدیک است! آوای پلی از آب او را به سمت فصل تازه‌ای از فرای تصورش می‌کشاند.

*کیهان= جهان
واهی=خیالی*
موج‌های طلایی در پس باد، در پس زمینه‌ی قاب عکسی دل چرکین، رقص کنان تکان می‌خوردند.
قدم‌های سست دخترک را به سمت دریای خروشان می‌کشاند؛ ولی ذهن گویا در عالمی دیگر سیر می‌کرد.
پاهای برهنه پس از هر بار فرود، در آغوش شن‌های ساحل قرار می‌گرفت.
خ**یا*نت کلمه‌ای بود که بار‌ها و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #28
نام رمان:جزیره‌ی انار
ژانر:عاشقانه اجتماعی
خلاصه‌ی رمان:مردی که برمی‌گردد تا خاطره‌هایش را شخم بزند. برمی‌گردد تا دردی که ۲۰سال از آن می‌گذرد را دوباره زنده کند.

بادی نرم نرمک خود را روی سر و صورت درختان می‌سراند. خورشیدِ بی حال بنای خداحافظی گذاشته بود. کلاغ ها مرثیه خوان این روزهای پاییز زده اش شده بودند. گرد خاکستری زمان روی موهایش که هیچ در تمام زندگی اش پا برهنه رقصیده بود؛ پیر شده بود پیر، دست سرنوشت آنقدر کشید‌اش و هُل‌اش داد که وقتی به خود آمد و نگاه کرد، به امروزی رسید که تکیه زده به دیوار خانه ای متروک با درد تنهایی نشسته در قلبش به باغ خاطرات‌اش خیره بود.
چشم هایش گرگ شده بودند، گرگ. تمام تار و پود آن باغ را با رصد کردن از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #29
«بنام خدا»
نام رمان:
آرمان ز دست رفته
ژانر: جنایی، اجتماعی
خلاصه: برادری که به هوای محافظت از تنها بازمانده‌های خانواده‌اش؛ عهدی با نیمه‌ی تاریک وجودش می‌بندد. غافل از این‌که در ازای خوشبختی آنان، باید آرمان‌هایش را گرو بگذارد. این حکایت مردیست؛ خودباخته.

شروع رمان:
عضلات صورتش در بی‌حالت‌ترین وضعیت‌ ممکن قرار گرفت و لب‌هایش به آرامی کش آمدند. کف دستش را بر دسته‌ی مبل چرمی که روی آن نشسته بود؛ کشید و صدای قیژ‌ مانند ناشی از اصطکاک دست‌کش‌های چرم سیاهش با مبل در فضا پیچید. هم‌چنان که تکیه‌اش را به مبل می‌داد، با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #30
به‌نام‌کسی‌که‌چشمانش‌را‌برایم‌آفرید :)

نام: منودرام
نویسنده: تینا ذبیحی
ژانر: اجتماعی، تراژدی
خلاصه: از آهنگ بی‌کلام اندوهبار زنان غم دیده تا صدای محو شده‌ی گام‌های اطرافیان؛ نغمه‌‌ی "بی‌صدا"‌ی خفاشان در آشیانه‌های تاریکشان که گویا همه‌یشان فرضی بیش از پیش نزدیک به واقعیت نبود، در سطوح پر شده از افکار بیهوده‌ی مغزش‌ "بی‌سر‌و‌صدا" می‌لغزیدند!

***
ای کاش بودم و بودی، ای کاش باشم و باشی!
تمام لحظه‌های بی‌صدای لحظه‌هایم
پر از ای کاش، شاید و باید شده است.
ای کاش می‌نوشتم! می‌رفتم! می‌کردم و هزار ای کاش دیگر!
***
( به سرم شلیک کردم، زیرا تمام مشکلات از آنجا می‌آمد!)

چشمان کشیده و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : YEGANEH SALIMI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا