میزگرد میزگرد شبانه با موضوع «پیداکردن ایده برای نوشتن»

[FakhTeh]

-بسم‌الله-

«مردمی که آرام تر و کندتر پیر می شوند آنهایی هستند که با فرهنگ و فرزانگی، دلیل و برهان زندگانی را درک نموده اند.»
- آندره موروا

با سلام و وقت بخیر خدمت همه‌ی کاربران گرامی.
درصورتی‌که با میزگرد آشنایی ندارید،‌ پیشنهاد می‌کنم لینک زیر رو مطالعه کنید.
قوانین - قوانین برگزاری میزگرد شبانه | انجمن یک رمان

امشب و در این فرصت، گرد هم اومدیم تا با هم در خلال گپ‌و‌گفتی دوستانه، اوقاتی خوش همراه با افزایش دانش و...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[دومـان]

خب
بزرگ ترین مشکل برای کله ایده هایی که تو ذهن آدم میاد، ایجاد پی‌رنگی یه ک تهش نه آدم تو گِل گیر کنه، ن ناقص باشه و رابطه علت و معلول رعایت شه

 

[Ālbā]

ایده ها بیشترشون یک جرقس که توی ذهن ما زده میشه، حالا بادیدن یک منظره یا فیلم یا خوندن یک کتاب.
بقیشون هم ایده هایی برای شرح زندگی واقعی بعضیا هستن.

 

[حصار آبی]

من عاشق ژانرای فاتتزیم واسه همین تا یه فیلم میبینم یه ایده نوین میاد تو سرم فیط همون موقع رو صفحه نمیبرمش، بنظرم این کار درسته.
صبر میکنم تو ذهنم پرورشش میدم مثر فیلم نگاش،میکنم یه چند دور پشت سرهم تغییرش میدم بعد اگه همچنان بدلم بود بعد رو کاغذ میارمش.
همین برنامه واسه عاشقانه ها و بقیه ژانرامم هست، اونا ایدشون از آهنگا میاد، برای فهمیدن حس دقیق ایده بارها یت اهنگو گوش میدمو به اددم پروبال میدم.

 

[ghatre]

میشه ایده هارو از زندگیه یه سری ادما گرفت و در نهایت یه تغییراتی حاصل بشه. اما من بیشتر ترجیح میدم ایده هایی که روی کاغذ پیادشون میکنم از ذهن خودم باشه. و همینطور که دوستان گفتم دیدن فیلم و خوندن کتاب خیلی موثره

 

[~Deku]

یک اصل مهم داره، میشه از اثری الهام گرفت اما تقلید نه!
چیزی که باعث کلیشه های ایده ها شده اینه که نوسسنده ها شاید جای ایده از ذهن خودشون اتقلید میکنن و آثار خوب کم میشع، چونآثار کمی ارزش نوشتن دارن

 

[MONTE CRISTO]

درود

بزرگترین مشکل در پیدایش یک ایده خود ایده نیس بلکه اراده برای تحققشه که اکثرا در اون ناکامیم حتی اگه بتونیمم گاهی اتفاق میفته که توانایی شکل دادن به اون ایده رو نداریم

تک تک کلماتی که به می‌نویسم سرم اومده

راحلش میشه گفت اینه که یه مدت بذارید کنار اون ایده رو و در درباب موضوع کلیدی ایده مطالعه و فیلم تماشا کنید

موزیکی که به اون ایده شکل و بافت میده رو پیوسته گوش بدید و با هر نت اون موسیقی تکراری غرق در تخیل و خیال بشید جای کارکترها نقش ایفا کنید و اون ایده رو با روحتون لمس کنید

شاید تجربه‌ی زیادی نداشته باشیم ولی اون چیزی که از با روح نوازش بشه بد درنمیاد

 

[ghatre]

یک اصل مهم داره، میشه از اثری الهام گرفت اما تقلید نه!
چیزی که باعث کلیشه های ایده ها شده اینه که نوسسنده ها شاید جای ایده از ذهن خودشون اتقلید میکنن و آثار خوب کم میشع، چونآثار کمی ارزش نوشتن دارن

کاملا باهاتون موافقم. باید کتابای جدیدی مطالعه کنیم نه صرفا جهت اینکه ما ام همونطور بنویسیم و تهش یه تقلید کار باشیم! بلکه شاید اینجوری ایده های جدید تو ذهنمون شکوفا بشن و اینجوری از کلیشه جلوگیری میشه

 

[Mahdiye sajdeh]

سلام به همه دوستای عزیز...
طاعات و عباداتتون قبول باشه...
من فقط نظر شخصی خودم رو میگم دوستان...
از نظر من برای اینکه بشه یه ایده رو به عنوان ایده‌ای قابل قبول برای نوشتن داستان کوتاه یا رمان در نظر گرفت این هست که تحقیق بشه؛ یعنی باید دید که این ایده در چه قالبی با چه محوریت ‌‌‌‌‌هایی بهش پرداخته شده و قدرت اون پردازش چه قدر هست...
باید دید که آیا برای نوشتن اون ایده خود نویسنده چه حرف جدیدی داره که خواننده رو مجبور به خوندن کنه!
این نکته که نوشته در عین جدید بودن باید جذابیت داشته باشه غیر قابل انکاره...هر خواننده ای نیاز به انگیزه داره و این انگیزه از قلم نویسنده نشات میگیره؛ پس نویسنده باید اول مطمئن بشه که ایده اگر جدید اگر تکراری با قلمش حرفی برای گفتن داره و این حرف که جذابیت رمان...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[حصار آبی]

ایده یه هدیه از طرف خلاقیت خودمونه. ایده وقتی میاد که خلاقیت به خرجـ بدیم و به ذهنمون این اجازه رو بدیم که پروبال بگیره.
میشه به یه پرنده نگاه کرد و شخصبتی رو ابداع کنیم که رها و ازاده ولی ادمای اطرافش دورش قفس میکشن. به هر چیزی میشه نگاه کرد و از اون یه اثر خلق کرد.
اما مشکل اینجاست که چطور اونو به سرانجام رسوند. اینجاست که بادد با اراده جلو بریم و محکم قدم برداریم و سرد نشیم