• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

برگزیده رمان ماچه سگ | میم.شبان کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع میم. شبان
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 100
  • بازدیدها 2,618
  • کاربران تگ شده هیچ

میم. شبان

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/10/20
ارسالی‌ها
456
پسندها
3,433
امتیازها
17,083
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #101
با دور شدنش، به همراه ارسلان حرکت کردیم. ارسلان پرسید:

- تو رابطه‌ای؟

- نه!

می‌گفتم نه، درحالی که حلقه‌ام در جیب شلوارم بود. ترجیح می‌دادم احدی از متأهل بودنم خبر نداشته باشد.

- عجله نکن. ترم اول به کسی پیشنهاد دوستی نده. خیلی‌ها همون ترم یک هَوَل میشن، ولی تو خودت رو دست بالا بگیر، ظاهرتم خوبه مشکلی از این بابت نداری. ترم دو، نشد سه بهت قول میدم خود دخترا بهت پیشنهاد بدن.

خندیدم و گفتم:

- بسوزه پدر تجربه!

- جدی میگم. من و مهناز با همین فرمولی که گفتم به سال پیش باهم آشنا شدیم.

خنده‌ام به پایان رسید و گفتم:

- من دنبال رابطه با جنس مخالف نیستم.

خندید و گفت:

- پس دنبال رابطه با جنس موافقی؟

چانه بالا دادم.

- دنبال هیچی نیستم، فقط می‌خوام مدرکم رو بگیرم و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : میم. شبان

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 11)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا