- ارسالیها
- 2,315
- پسندها
- 30,499
- امتیازها
- 64,873
- مدالها
- 28
- نویسنده موضوع
- #291
لابهلای آن همه مرد تا دندان مسلح مجبورش کردند زانو بزند. همهشان لالمانی گرفته و منتظر بودند تا ببیند اوضاع از چه قرار است و برای چه یک زن از خودشان را به اسارت گرفتهاند. داعشیای که او را وارد معرکه کرده بود بلند فریاد زد.
- هذا ایرانی. فهو کافر... سمعته یتکلم بلإیرانیه.« این ایرانیه. اون یه کافره. خودم شنیدم ایرانی حرف میزد.»
سرش پایین بود و وحشت اجازه نمیداد تکان بخورد. چرا میگفت او یک کافر است؟ خدایشان یک خداست و دین و پیغمبرشان هم همین! چرا مغلطه میکرد؟ که چه کار کند؟ دلیلی برایش کشتنش داشته باشد! مردی با گامهایی سنگین جلو آمد. به امید دیدن ابوحنیفه که فکر میکرد همان شیخیست که از اتومبیل پیاده شد سر بلند کرد. با خشونت پرده از چهرهاش گرفت. روبندهاش که کنار...
- هذا ایرانی. فهو کافر... سمعته یتکلم بلإیرانیه.« این ایرانیه. اون یه کافره. خودم شنیدم ایرانی حرف میزد.»
سرش پایین بود و وحشت اجازه نمیداد تکان بخورد. چرا میگفت او یک کافر است؟ خدایشان یک خداست و دین و پیغمبرشان هم همین! چرا مغلطه میکرد؟ که چه کار کند؟ دلیلی برایش کشتنش داشته باشد! مردی با گامهایی سنگین جلو آمد. به امید دیدن ابوحنیفه که فکر میکرد همان شیخیست که از اتومبیل پیاده شد سر بلند کرد. با خشونت پرده از چهرهاش گرفت. روبندهاش که کنار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.