متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شعر مجموعه اشعار سلام درد! | شبآرا کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع melin f
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 19
  • بازدیدها 464
  • کاربران تگ شده هیچ

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,062
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نامت؛ ای بهترینِ بهترینها!
نام مجموعه: سلام درد!
نویسنده: شبآرا.
قالب: سپید.
مقدمه:

ما هر روزِ خدا
از خود بود که چشیدیم درد را.
از خودِ خود؛ نه خودِ دور ها!
سلام درد؛ سلام درد؛ درد سلام
ای دوستِ با وفا!
سلام درد و سلام مرگ
سلام مرگ و سلام درد
سلام؛ سلام؛ سلام!
 
امضا : melin f

آبی پَرَست؛

هنرمند انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,475
پسندها
34,121
امتیازها
64,873
مدال‌ها
43
  • #2
•| بسم رب العشق |•

1000008543.jpg

ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛ لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.

"قوانین بخش اشعار کاربران"
***
پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.

"تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار"
***
پس از گذشت بیست پست از دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست تگ دهید و از کیفیت اشعار خود آگاه شوید.
...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : آبی پَرَست؛

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,062
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
آدم‌ها
و وای بر آدم‌ها
که می‌کشند آدمیت را
و کشته‌اند خود را.
وای بر این‌ها.
درد دادند؛ درد دادیم؛ اشک ریختیم
اشک ریختاندیم و
چه نا‌جوانمردانه همگی مردیم و می‌میریم و می‌کشیم دیگری را.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,062
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
مرگ را زندگی نامیدیم و
زندگی را مرگ و
ندانستیم زندگی مرگ است یا مرگ زندگی
ولی اسیرِ درد شدیم درد.
مرگ به دیدار‌مان آمد مرگ!
و اسیرِ درد شدیم درد!
چه خانه سرد شده است سرد!
آخر مرگ آمده است مرگ!
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,062
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
روزی از روز‌های خدا
در نقطه‌ای از دنیا
در زمانِ بچگی‌ها
به معصومیت سلام دادیم
و سلام داد بر ما.
بزرگ شدیم؛ قامت دراز شدیم و اما
این‌بار آن بچگی‌ها
ما را به کشتن دادند!
مگر بچگی معصومیت نبود؟ پس چرا
این‌بار به ما درد دادند؟؟
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,062
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
شک‌هایم درد شدند
درد‌هایم زخم شدند
زخم‌هایم بغض شدند
بغض‌هایم اشک شدند
و اشک‌هایم
و وای از اشک‌هایم
که زهر شدند
و با خود
مرگ را آوردند.
شک آمد زخم شد؛ دوست آمد زخم شد؛ آرزو‌ها ویران شدند
و باز هم زخم شد؛
زخم شد؛ زخم شد؛ زخم شد؛
و وای از این زخم شدن‌ها.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,062
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
بر آرزو گفتم سلام
بر دوست تکیه کردم
دشمن را بخشیدم و
چه راحت دلِ خود شکستم.
من کیستم؟ که خود نیستم؟
به راستی چه سخت زیستم؛ من کیستم؟ من کیستم؟
درمان می‌خواهم؛ درمان؛ درمان؛ درمان
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,062
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
سخن‌هایم
ته کشیده‌اند
و لبخند‌هایم
بیش‌تر از آن
ته کشیده‌اند
دوست‌هایم
و بودن‌هایشان
ته کشیده‌اند
خوشی‌ها
ته کشیده‌اند
صبر‌ها
ته کشیده‌اند
ته؛
ته کشیده‌اند
ته؛ ته کشیده‌اند!
این‌جا
بودن‌های من هم
ته کشیده است؛
این‌جا...
همه‌چیز
ته کشیده است؛ ته!
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,062
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
آمدند غم‌ها
و بعد که نه ولی سختی‌ها
بعد رفتند آن‌ها
بعد آمد خوشی‌ها
گذشت و گذشت دوران‌ها
بازگشتند سختی‌ها
رفتند خوشی‌ها
و لبخند‌ها و لبخند‌ها
و آمدند؛ آمدند اشک‌ها
و چرخه پیدا کرد ادامه‌ها
و نسوخت من‌ها
که مرد این من‌ها.
به کدامین گناه به کدامین گناه؟
به کدامین کار؛ به کدامین کار سیاه؟
شرِ خیر را دیدیم؛ دیدم
دیدین!
کجا است پس خیر شر‌ها!
۱۴ دی ۱۴۰۲.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,062
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
دوستانم؟
عزیزانم؟
محبوبانم؟
که نفسم هر‌گاه با نفس‌تان پیوند می‌خورد و
نفسم که قطع می‌شد
اما دردِ من درد‌تان نبود.
عاشق‌تان بودم؛ عاشق‌تان هستم؛ اما به راستی که راست نزیستم.
تلخی را باید که دوست بدارم
دوست را دشمن بدارم
آدم را دور بدارم
و احساسم را که نه
دلم را پاک بدارم.
 
امضا : melin f

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا