شعر مجموعه اشعار قمر نقره‌ای | نازنین هاشمی نسب کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع _nazanin_
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 201
  • کاربران تگ شده هیچ

_nazanin_

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
93
پسندها
377
امتیازها
1,813
مدال‌ها
4
سن
24
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
«به‌نام نگارنده‌ی قمر تابناک»

اشعار: قمر نقره‌ای
اثر: نازنین هاشمی نسب
قالب: سپید

«دیباچه»

در چشمان تو دیدم شب مهتابی را
در رخ تو دیدم شهر و آبادی‌ را
در عمق جهالت گشتم و یک‌بار
ندیدم، همدمی به رنگت ای زیبا

در گنجهٔ‌ی احساساتم
تنها عشق تو را مهر و موم کرده‌ام!
این قمر نقره‌ای رنگ آسمانم
هرگز نشنیده‌ام شیرین‌تر از افسانه‌ی ماه

ای مژه‌گانت زیباتر از پیچ‌وتاب شاخسارها
ای مِهر پاکت مقّدس‌تر از عشق آدمیان
گل‌های یاس همه به صف نشسته‌اند
برای گم شدن لابه‌لای شبِ گیسوانت ای یار


 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : _nazanin_

ماهی قرمز؛

شاعر انجمن + کاربر فعال سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعر کده
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
8,518
پسندها
36,331
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
35
 
  • مدیر
  • #2

| بسم رب العشق |•

1000004827.jpg

ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛
لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
قوانین بخش اشعار کاربران

پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.
تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار

پس از گذشت بیست پست از دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست تگ دهید و از کیفیت اشعار خود آگاه شوید.
تاپیك درخواست تگ برای اشعار

لطفاً به محض دریافت تگ، با مراجعه به تاپیك مربوطه، درخواست جلد...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ماهی قرمز؛
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] _nazanin_

_nazanin_

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
93
پسندها
377
امتیازها
1,813
مدال‌ها
4
سن
24
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
دلم رویای تو دارد ای سیه چشم
زبانم اسم تو را می‌خواند ای پری‌رو

قلبم شده لبریز
از موج و خروش مویت
از طرح خندیدنت در لب

ای دل‌انگیز‌ترین قمر نازم
به بخت سیه رنگ زندگانی
بتازان آن نور سپید رخسارت...

 
امضا : _nazanin_

_nazanin_

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
93
پسندها
377
امتیازها
1,813
مدال‌ها
4
سن
24
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
شبنم از دُرّ یار، رخصت گرفت
بر نشستن روی گلبرگ رز، فرصت گرفت
دلش نمی‌آمد اما
سُر خورد و از برگ گل، اذن هجران گرفت
شب آمد و این دل
از بام خانه‌ی عشق، ماه را در آغوش گرفت
روز آمد و این دل از دوری، حس دلتنگی گرفت
چه‌کنم!
این دنیا برای من هم، ساز رقصیدن گرفت!
 
امضا : _nazanin_

_nazanin_

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
93
پسندها
377
امتیازها
1,813
مدال‌ها
4
سن
24
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
دل آشوبم انگار، بر دلم زخمی نشست!
شب‌هایم سوخت و بر وجودم، گرد خاکستر نشست.

آن نقره‌ی سوزناکِ آسمان، آخر گرفتارم کرد
مرا مضحکه‌ی عالم و شاید، تا ابد تباه و نابودم کرد!

دل تو، هرگز رامِ این عشق نشد
گویی به هر دری زدم، عاشق و شیدا نشد!

سرشت تیره‌ات را به سپیدی سوق دادم
دلم می‌خواست ببینم ماهی، آسمانی

هرگز ندیدم مهتابی در آسمان‌ها
آخر طینت بد، خوب را می‌کشاند سمت تباهی
 
امضا : _nazanin_

_nazanin_

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
93
پسندها
377
امتیازها
1,813
مدال‌ها
4
سن
24
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #6

صبوری را تو ز یادم بردی
عقل و دینم را همه، یک‌جا باهم بردی.
 من که سرودم از زبان ماه
شب و دلدادگی‌ را
من که باریدم به‌جای اَبر
دانه‌های بی‌تاب نقره‌ای رنگ را

حس مرگ را تو به یادم دادی.
تلخی را تو در سرم که جای دادی.
برگ‌های این دفتر را تو به آخر رساندی.
سیه کردی کاغذ سپیدم را
حافظ این قلب نبودی و تنها من
فروغ اشعار خود شدم.
 
امضا : _nazanin_

_nazanin_

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
93
پسندها
377
امتیازها
1,813
مدال‌ها
4
سن
24
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #7

نماندی و هوای دلم شد طوفانی
آوار کرد کالبدم را به همین سادگی

در این خانه‌ی مخروب، شاید آدمی
نبود در سرش میل آوارگی!

مثل پر پروانه چیده شد، افسانه‌ام
رخت سفر بست و دل کند که این بیچاره‌ام!

در نهادم حبس ماند جهل و خطر
در سرم خواب ماند رویای بی‌پروای من
 
امضا : _nazanin_

_nazanin_

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
93
پسندها
377
امتیازها
1,813
مدال‌ها
4
سن
24
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
میان تاختن زمستان، شاید تو برایم
اُمید رسیدن به بهاری!
میان غبارِ اغبر، شاید تو برایم
همان مهتاب نقره‌ی آفاقی!
میان گمراهی اگر باشم، شاید تو برایم
همان مسیر سرسبز بهاری!
در دل، شکوفه‌ای اگر باشد تو
همان گل سپیدِ روی شاخساری.
در دل تلألو نوری اگر باشد تو
همان قمر سیمگون آسمانی.
 
امضا : _nazanin_

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 4)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا