- تاریخ ثبتنام
- 15/12/24
- ارسالیها
- 152
- پسندها
- 537
- امتیازها
- 2,863
- مدالها
- 5
سطح
5
- نویسنده موضوع
- #111
نفهمیدم دختره منظورش کی بود؟ یعنی کسی بهش زنگ زده و در مورد من بهشون گفته؟
ثریا: تو مگه پدربزرگت رو نمیشناسی؟ بفهمه چه غلطی کردی از ارث محرومت میکنه که هیچ از شجرهنامه خونوادگیشم حذفت میکنه. یالا زود باش برش گردون همونجا که بوده. زود باش.
سکوت من انگار باعث توهینهای بیشتری بهم میشد.
- من خودم میخواستم با آقاکاوه حرف بزنم چون میخواستم هرچه زودتر به شهر خودم برگردم. نمیخواد کسی من رو برگردونه خودم میرم.
کاوه خیلی عصبی برگشت سمتم و گفت:
- آوین میشه یهلحظه برگردی اتاقت؟ لطفاً!
ثریا: کجا بره؟ هان؟ کجا بره؟ خانوم اینجا اتاقم داره؟ هتل پنج ستاره تشریف آورده؟
نوید: مامان بسه دیگه زشته!
یه نگاه به نوید و ثریا خانوم انداختم و بعدش سرم رو انداختم پائین و به اتاقم برگشتم. نکنه دعواشون...
ثریا: تو مگه پدربزرگت رو نمیشناسی؟ بفهمه چه غلطی کردی از ارث محرومت میکنه که هیچ از شجرهنامه خونوادگیشم حذفت میکنه. یالا زود باش برش گردون همونجا که بوده. زود باش.
سکوت من انگار باعث توهینهای بیشتری بهم میشد.
- من خودم میخواستم با آقاکاوه حرف بزنم چون میخواستم هرچه زودتر به شهر خودم برگردم. نمیخواد کسی من رو برگردونه خودم میرم.
کاوه خیلی عصبی برگشت سمتم و گفت:
- آوین میشه یهلحظه برگردی اتاقت؟ لطفاً!
ثریا: کجا بره؟ هان؟ کجا بره؟ خانوم اینجا اتاقم داره؟ هتل پنج ستاره تشریف آورده؟
نوید: مامان بسه دیگه زشته!
یه نگاه به نوید و ثریا خانوم انداختم و بعدش سرم رو انداختم پائین و به اتاقم برگشتم. نکنه دعواشون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر