- تاریخ ثبتنام
- 11/1/25
- ارسالیها
- 27
- پسندها
- 63
- امتیازها
- 90
سطح
0
- نویسنده موضوع
- #11
- الهی بمیرم برات! چه دردی کشیده بودی؛ چرا زودتر بهم نگفتی، یعنی من و غریبه می دونستی؟
- ببخشید، نمیخواستم تو رو هم با حرفهام نارحت کنم!
- این چه حرفی است، غم تو غم من هم هست.
- خدا را شکر میکنم بابت این که تو کنارمی.
لبخندی زدم بلند شدیم و با هم به سمت ویلا رفتیم. تیام و ماهان غذا سفارش داده بودند پشت میز نشستیم کمی غذا خوردم و بلند شدم وارد اتاقم شدم. روی تخت دراز کشیدم به خواب عمیقی فرو رفتم غافل از اینکه سرنوشت خوابهای دیگری برام دیده بود... .
***
بالاخره به خانه برگشتیم یک راست رفتم حمام دوش گرفتم و بیرون امدم موهام را خشک کردم تاپ و شلوارکم را تن کردم. روی تخت دراز کشیدم زیر پتو خزیدم. صبح بیدار شدم دانشگاه شروع شده بود. باید آماده می شدم. شانلی زنگ زد پاسخ دادم:
- سلام؛...
- ببخشید، نمیخواستم تو رو هم با حرفهام نارحت کنم!
- این چه حرفی است، غم تو غم من هم هست.
- خدا را شکر میکنم بابت این که تو کنارمی.
لبخندی زدم بلند شدیم و با هم به سمت ویلا رفتیم. تیام و ماهان غذا سفارش داده بودند پشت میز نشستیم کمی غذا خوردم و بلند شدم وارد اتاقم شدم. روی تخت دراز کشیدم به خواب عمیقی فرو رفتم غافل از اینکه سرنوشت خوابهای دیگری برام دیده بود... .
***
بالاخره به خانه برگشتیم یک راست رفتم حمام دوش گرفتم و بیرون امدم موهام را خشک کردم تاپ و شلوارکم را تن کردم. روی تخت دراز کشیدم زیر پتو خزیدم. صبح بیدار شدم دانشگاه شروع شده بود. باید آماده می شدم. شانلی زنگ زد پاسخ دادم:
- سلام؛...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش