شعر مجموعه اشعار بر بام خانه‌ی دل ویرانگی می‌رقصد | محدثه رستگار کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع AROOS MORDE
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 1,259
  • کاربران تگ شده هیچ

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام مجموعه اشعار: در آسمان این دیار ویرانگی می‌رقصد
ژانر: #تراژدی #اجتماعی #عاشقانه
نام شاعر: محدثه رستگار.
قالب: قطعه.

***


مقدمه؛


وادی این دل من
روزی پُر از مهر و صفا بود

هرچه رسید به این دیار
تنها ظلم و جفا بود

قلب مرا ویران کردند
سعادتم درون قصه‌ها بود

ای دل، آن‌ عزیز جانِ تو
تهی از رحم و وفا بود

آن‌چه من از دست دادم
مهتاب این شب‌ها بود

گریه‌ای که هدیه دادی به من
قطره‌های اشک نبود، دریا بود!

از زمانی که به‌خاطر دارم
بخت من پُر از دردها بود



[COLOR=rgb(184, 49...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : AROOS MORDE

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده انجمن
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,138
پسندها
42,567
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • مدیر
  • #2
•| بسم رب العشق |•
1000015513.jpg
ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛ لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.

"قوانین بخش اشعار کاربران"
***
پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.

"تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار"
***
پس از گذشت بیست پست از دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست تگ دهید و از کیفیت اشعار خود آگاه شوید.
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Kalŏn

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
بخت شیرین دل من
گم شده در خاطره‌هاست

بغضِ نفس‌گاهم ابدی
لبخند از لبان من جداست

یادآوری می‌کُشد هردم مرا
نمکِ روی تمام زخم‌هاست

مگر می‌‌‌تواند تسکین یابد؟
قلبی که سرای رنج‌هاست

من، حسرت به‌دوش عالمم
بُطنم گورستانی از آرزوهاست

گریه‌ها در سینه‌ام حبس شدند
کمرم خم شده از خنجرهاست
 
آخرین ویرایش
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
این‌جا آبادی‌ ویرانه‌ای‌ست
مملو از بغض‌های بی‌شمار

این‌جا گورستان کهنی‌ست
مزار آن همه قول و قرار

عهدهای پر مهر دروغ!
خانه‌‌ای‌ست ز غم‌ها سرشار

آبشار درد این‌جا جاری‌ست
این‌جا شهری‌ست به نام دل‌فگار

جنازه‌‌ای اسیر آخرین نفس‌
در این وادی سرد بی‌بهار

جنازه کم‌کم جان می‌دهد
این شهر برایش گشته داغ‌دار

مُردم به همراه آرزوهایم
آری! کالبد من است این دیار
 
آخرین ویرایش
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
در هر کجای تقدیرم
تنها، بی‌وفایی بود

گریه‌های خاموشم
ز اندوه شیدایی بود

هر آرزوی قلب من
واقعه‌ی رسوایی بود

سرگذشت زیستنم
هم‌خانه‌ی تنهایی بود

وادی ویران بُطن من
روزی پر از زیبایی بود

هرچه را دوست داشتم
حکمتش در رهایی بود
 
آخرین ویرایش
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
در این آبادی ویران
طوفانی از راه رسید

وادی این دل خونین
اندوه زمستان‌ها کشید

بغض‌‌ دیرین نیمه‌شب
آخرش نفس‌گاهم را برید

کبوتر سعادت پر زد و
تا ابد از بام خانه‌ دلم پرید

هر آرزویی که در سینه بود
خنجری شد و قلبم را درید
 
آخرین ویرایش
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
انقدر خنجر خوردم از پشت
که درد رسید به استخوانم

پشت لبخند خویش
ویرانه‌ای در گوشه‌ جهانم

هنوز هم نفس می‌کشم اما
نمی‌توانم خود را زنده بخوانم

دلم اسیر یوسف‌رویی گشت
ز غم عشقش تا همیشه پریشانم

یا رب تو که خود آگاه بودی
که من به وصال او ناتوانم

پس چرا و به چه حکمت
عشقش را انداختی به جانم

برای هربار دل‌بستن‌ خویش
به اندازه‌ قرن‌ها پشیمانم

انقدر بغض درون گلو دارم
که به یغما رفته تمام تاب و توانم

دگر هرگز آرزویی ندارم
فقط مرا از این دنیا برهانم
 
آخرین ویرایش
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
عاقبت جبر این زمانه
نابود کرد آشیانه‌ام را

بغضی هدیه داد به وجودم
آغاز کرد گریه‌های شبانه‌ام را

قطار رنگین کودکی رفت
دنیا کُشت شادی بی‌بهانه‌ام را

کسی هرگز ندید و نفهمید
زخم واژه‌به‌واژه‌ی ترانه‌‌ام را

دگر چه شوقی آباد خواهد کرد؟
سرزمین این دل ویرانه‌ام را

برای هرکه سرای عشق ساختم
در نهایت خراب کرد خانه‌ام را
 
آخرین ویرایش
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
آدمی گر به سعادت نرسد
در میان اندوه شاعر می‌شود

آنقدر رنج می‌بَرَد در بُطن خود
که ز درس غم، استاد ماهر می‌شود

چنان در پس خنده می‌گیرد عزا
که غمگین‌ترین شاد متظاهر می‌شود

در قطار بی‌وقفه‌ی روزهای او
تا همیشه حسرت تک مسافر می‌شود

در غیاب همیشگی مسرت و خوشی
بغض تا ابد بر کلاس دل حاضر می‌شود
 
آخرین ویرایش
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
لبخند می‌زنم هردم ولی
رنجی در سینه پنهان دارم

انگارنه‌انگار که بر دوش خود
غمی به وسعت جهان دارم

نه دگر می‌خواهم بجنگم
و نه دگر ذره‌ای توان دارم

من ساحلی‌ام که در پس خود
یک دریا اندوه خروشان دارم

عاشق شدم به خیال سعادت اما
حالا یک درد دگر بی‌درمان دارم

از تمام آرزوهای حسرت شده‌ام
در کوله‌بارم یک دل پشیمان دارم

چه کنم که من بداقبالی‌ خود را
از کودکی و از آشیان دارم



*منظور نویسنده از آشیان، خانه‌ و محفلی‌ست که در آن به دنیا آمده و رشد کرده. به عبارتی؛ به معنی سپری شدن دوران کودکی میان زخم‌های خانوادگی‌ست.
 
آخرین ویرایش
امضا : AROOS MORDE

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 1)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا