• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان گریمولوژی | خانومِ اِل کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع خانومِ اِل
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 125
  • برچسب‌ها
    طنز
  • کاربران تگ شده هیچ

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/7/22
ارسالی‌ها
181
پسندها
524
امتیازها
2,933
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
گریمولوژی
نام نویسنده:
خانومِ اِل
ژانر رمان:
اجتماعی، طنز، عاشقانه
کد رمان: 5825
ناظر رمان: پرینز پرینز

خلاصه:
پرستش می‌خواست با رنگ و سایه، قیافه‌ها رو تغییر بده، اما خونواده‌اش می‌خواستن آینده‌شو تغییر بدن. گریم برای اون یعنی هنر، یعنی رویا، یعنی زندگی! اما برای مامان و باباش یه سرگرمی بی‌سرانجام که تهش، جز ورشکستگی چیزی نداشت. حالا وسط جنگِ استعداد و اجبار، یه اتفاق عجیب، سرنوشتش رو تغییر می‌ده. شاید گریم، فقط یه تفریح نبود... شاید قراره چیزی رو بپوشونه که هیچ‌کس نباید ببینه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : خانومِ اِل

M A H D I S

مدیر تالار کتاب + عکاس انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
2/7/22
ارسالی‌ها
708
پسندها
10,004
امتیازها
28,473
مدال‌ها
39
سن
24
سطح
24
 
  • مدیر
  • #2
Screenshot_۲۰۲۴۱۱۰۹_۲۰۳۳۲۴_Samsung Internet.jpg
«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»


نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : M A H D I S

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/7/22
ارسالی‌ها
181
پسندها
524
امتیازها
2,933
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
مقدمه:

رژ تیره رو روی پوستش محو کرد، کمی کبودی، چند خط زخم، یکم سایه برای عمق دادن. توی آینه، یک غریبه زل زده بود بهش! دقیقاً همون چیزی که می‌خواست.
در باز شد. مامان با وحشت نگاهش کرد و قاشق از دستش افتاد روی زمین:
- ای وای! این دیگه چیه؟!
پرستش لبخند زد:
- یه شاهکار!
بابا بدون اینکه سر بلند کنه، گفت:
- یه فاجعه!

‌‌
 
امضا : خانومِ اِل

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/7/22
ارسالی‌ها
181
پسندها
524
امتیازها
2,933
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
فصل اول: جنگ جهانی سوم در کلاس علوم!

زنگ علوم یعنی یه ساعت پر از حرفای عجیب و غریب خانم موسوی، معلمی که کل دانش بشریت رو خلاصه کرده بود توی اجدادش!
اوایل، پرستش و بقیه‌ی بچه‌ها فکر می‌کردن این یه شوخیه. یعنی آدم که نمیاد جد هفت پشتش رو قاطی درس کنه، نه؟ ولی کم‌کم، وقتی فهمیدن که حتی جلوی مدیر و بقیه‌ی معلما هم با جدیت از کشفیات تاریخی خاندانش حرف می‌زنه، ورق برگشت!
یعنی مدیر مدرسه که یهو سر کلاس سر می‌زد، با یه قیافه‌ی خسته به حرفاش گوش می‌داد و آخرش فقط سرشو می‌خاروند و می‌گفت:
- عه، چه جالب... خب درس رو ادامه بدید.
دیگه تهش وقتی بود که موسوی تو دفتر معلم‌ها، خیلی جدی داشت برای دبیر ریاضی توضیح می‌داد که:
- نظریه‌ی فیثاغورس در واقع توسط پسرعموی مادربزرگ من کشف شده بود، ولی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : خانومِ اِل

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/7/22
ارسالی‌ها
181
پسندها
524
امتیازها
2,933
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
خانم موسوی نگاهش رو چرخوند و با همون لحن خشک و پر از اعتمادبه‌نفسش گفت:
- حالا یکیتون بیاد پای تخته...!
توی ذهنِ همشون فقط یه جمله تکرار می‌شد:
- مرگ بر تخته!
همه‌ی کلاس توی یه حرکت هماهنگ، خودشون رو مشغول یه چیزی کردن. یکی داشت توی کیفش دنبال خودکار می‌گشت، یکی داشت یواشکی سرش رو می‌خاروند، یکی چسبیده بود به کتاب انگار داره متنی در مورد نجات جهان می‌خونه!
ولی موسوی اهل این مسخره‌بازی‌ها نبود! سرش رو چرخوند، اولین بدبختی که چشمش بهش افتاد رو شکار کرد:
- پرستش! بیا پای تخته!
از اونجایی که سرنوشت همیشه از پرستش بدهی خاصی داشت، با یه لبخند فاتحانه از جاش بلند شد و رفت جلو؛ ولی چیزی که کسی نمی‌دونست، این بود که پرستش برنامه داشت!
وقتی پرستش رسید پای تخته، با یه حرکت نامحسوس، بادکنک رو که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : خانومِ اِل

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/7/22
ارسالی‌ها
181
پسندها
524
امتیازها
2,933
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
‌پرستش با یه لبخند پیروزمندانه توی راهروی مدرسه قدم می‌زد، انگار که یه قهرمان جنگی باشه که تازه از میدون نبرد برگشته. عملیاتِ "جوجه‌تیغی‌سازی موسوی" با موفقیت انجام شده بود! حالا فقط مونده بود یه جای دنج پیدا کنه، بشینه و به شاهکارش فکر کنه؛ اما هنوز درست از درِ راهرو بیرون نرفته بود که یه صدای ترسناک از پشت سرش بلند شد:
- کجا خانمم؟!
سرشو که برگردوند، دید معاون مدرسه، خانم جمشیدی، با اون قیافه‌ی همیشگی‌ش یه ترکیب از خستگی، عصبانیت، و یه ذره پشیمونی از اینکه چرا معلم نشده، داره با دست بهش اشاره می‌کنه که بره سمت دفتر!
- یا خدا...!
دفتر مدرسه یه جای عجیبه. همون لحظه‌ای که پاتو می‌ذاری اونجا، کل زندگیت از جلوی چشمت رد می‌شه. اون یه بار که تقلب کردی، اون یه بار که دروغ گفتی، اون یه بار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : خانومِ اِل

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا