• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان طبقه‌ی ممنوعه | Vida1 کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع vida1
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 309
  • کاربران تگ شده هیچ

vida1

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
10/3/24
ارسالی‌ها
295
پسندها
1,569
امتیازها
10,013
مدال‌ها
9
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
***

وارد ساختمان می‌شوم. هنوز هم تمام فکر و ذهنم درگیر کاری که کرده‌ام است. استعفا؟ آن هم وقتی که به‌تازگی از پدر و مادرم جدا شده‌ام و نیاز جدی‌ای به‌پول دارم؟ احمقانه است.
مقابل آسانسور می‌ایستم. چندین بار دکمه‌ی آن را فشار می‌دهم، طوری که هرکه نداند فکر می‌کند این عمل باعث می‌شود آسانسور زودتر به‌طبقه‌ی پایین بیاید. درب آسانسور بالآخره باز می‌شود. سرم را از داخل گوشی بیرون می‌آورم. رایان؟ او این‌جا چه می‌کند؟ با دیدنم ابرویی بالا می‌اندازد. کمی دستپاچه به‌نظر می‌رسد. چرا باید از دیدن من در ساختمان خودم دستپاچه شود؟
با قدم‌های آرام از آسانسور بیرون می‌آید.
- سلام عزیزم... .
لحنش مانند همیشه آرام است. کلمات را شمرده‌شمرده می‌گوید و به‌جرأت می‌توانم بگویم که حرف زدن عادی‌اش از کنفرانس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : vida1

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا