متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

*خنده دار ترین ترستون*

  • نویسنده موضوع Alef_Gaf
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 76
  • بازدیدها 2,791
  • کاربران تگ شده هیچ

..TaraɲΘm..

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
759
پسندها
11,580
امتیازها
38,673
مدال‌ها
22
سن
22
  • #21
معلم شیمی پارسالمون :|
هنوزم بش فکر که میکنم میترسم :/
اصن سر کلاسش نمیشد حرف زدا :(
سوال می‌پرسید از ترس هیچی نمی‌گفتیم:confusedym:
یا می‌ترسیدیم جواب بدیم غلط باشه، همچین بر می‌گشت می‌گفت کی گفت؟ به من بگین کی گفت...؟چرا گفتی...؟ :worried:
از ترس خودمونو خیس می‌کردیم:sadym:
یکی دیگه هم اینکه:studying:
از اینکه برگه های امتحانم که از قضا افتضاحشونم کردم بیوفته دست خوانواد‌ه‌ام:whistling:

تا سه ماه باس تیکه بشنوم:frustrated:
 
امضا : ..TaraɲΘm..

.Asal.r

کاربر انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
380
پسندها
14,590
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • #22
من عادت دارم هرشب یه ساعت برم دو تو یه شهرک صنعتی که روی یه مرتع سرسبز ساخته شده.. طبق عادت هرشب هفته قبل رفتم دو تو اون شهرک،(تو اون شهرک بجز اولش ک نگهبانی داره شبا هیچ ادمی تو اون شهرک نیس ولی پر از سگه یعنی هر 10متر حداقل 2تا سگ می بینی ک گوشه خیابون نشسته )خب این سگا هیچ وقت دنبال نمیکردن منو تا این ک اون شب داشتم می دویدم اروم اروم ک دیدم یه سگ مشکی ک خداییش خیلی سگ بود...:laughting:یعنی خیلیی بزرگتر از سگای دیگه بود یه پارس کرد من توجه نکردم( دیدم یه ماشین حدودا 100متر جلو تر ازمنه یه پسره داشت به زنش رانندگی یاد میداد فک کنم زنه رو دنده دو بود ماشینش )دوباره سگه یه پارس کرد من یکم ته دلم خالی شد با پارس سومش دیدم همه سگا بلند شدن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .Asal.r

Wonder

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
176
پسندها
6,171
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #23
بقيه ي ترسام معمولين ولي اين يكي…
ميترسم مثل نمرود عذاب بشم…يعني مگس بره تو دماغم مغزمو بخوره…بخاطر همين هر وقت مگس مياد تو اتاق تا كله مي رم زير پتو
 
امضا : Wonder

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,557
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
سن
27
  • #24
من از ماهی قرمز میترسم
نخنـــــــدین
 
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,557
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
سن
27
  • #25
امضا : NEGIN_R

Rosha.yrd

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
63
پسندها
1,027
امتیازها
6,833
  • #26
من از اینکه شب خونه تنها باشم میترسم..... چون وسایل خونه همش صدا از خودشون در میارن و از اونجایی که خونمون دوطبقه و پایین خالیه ترسنانک ترم میشه برایه همین هروقت تنهام شبا همه لامپارو رو شن میکنم تلوزیون رو هم روشن میکنم و صداش رو زیاد میکنم از تویه کامپیوترم هم اهنگ میزارم و در اخر یه وسیله برایه دفاع از خودم دستم میگرم و هی از اینور خونه به اونور خونه میرم و با هر صدایی هم دومتر میپرم بالا....خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
 
امضا : Rosha.yrd

Elena

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
363
پسندها
15,129
امتیازها
39,073
مدال‌ها
17
  • #27
از همه چیز و همه کس که نا آشنا باشند میترسم :/
مثلاً اگه یه وسیله جدید اختراع شده باشه از ترس طرفش نمیرم:/ آدم جدید هم همینطور :/
خل هم خودتی
تو از منم می ترسی :roflym::roflym:
 

Elena

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
363
پسندها
15,129
امتیازها
39,073
مدال‌ها
17
  • #28

Elena

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
363
پسندها
15,129
امتیازها
39,073
مدال‌ها
17
  • #29
من از اومم دریا تو شب وقتی که خیلی موج دار می شه البته از قبرستون ساعت ۴ صبح وحشتنااااکهههه پیشنهاد می کنم اصلااا نرید تو این زمان
 

Nadiiia

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
142
پسندها
4,093
امتیازها
16,633
مدال‌ها
8
  • #30
امضا : Nadiiia
عقب
بالا