من همیشه از دزد می ترسیدم
البته می ترسیدم الآن دیگه نمی ترسم!
بعد وقتی تو خونه تنها بودم پشت به در آپارتمان می نشستم و یه چاقویی چیزی هم می گرفتم دستم. هر وسیله ای هم که تق و توق می کرد نزدیک بود چاقو رو بکنم تو شکم خودم(:
عاقا نخندين ولي من با اين سن از تاريكي،اسانسور و هرگونه محيطي ك به اراده من باز نشه ميترسم
از گربه ي سياه....
فيلم ترسناك،روح و اين برنامه ها.....
حشرات و اين جونورا
دريا قسمت عميقش
شب تا ديروقت تنها بودن....
اصن خوف ميگيرتم يادشون ميفتم....