نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

متفرقه تاپیکـ جامع کپشن‌های عاشقانه کوتاه

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #471
این قلب ترک خورده ی من بند به مو بود
من عاشق او بودم و او عاشق "او" بود

باشد که به عشقش برسد هیچ نگفتم
یک عمر در این سینه غمش راز مگو بود

من روی خوش زندگی ام را که ندیدم
هر روز دعا کرده ام ای کاش دو رو بود

عمر کم و بی همدم و غرق غم و بی تو
چاقوی نداری همه دم زیر گلو بود

من زیر سرم سنگ لحد بود و دلم خوش
که زیر سرش نرم شبیه پر قو بود
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #472
گرچه تمام بودنم گمشده در نبودنت

غرق محال میشوم،غرق دوباره بودنت

چهره ی زیبای تو را نقش خیال میکنم

باز به‌خواب خویشتن رسم محال میکنم

حسرت دیدار تو را آهِ دوباره می‌کشم

در شب بی‌ستاره‌ام تو را ستاره می‌کشم
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #473
ژه ایِ بهتر ندارم واقعا نامرد بود
عشق را باور ندارم چون برایم درد بود

از بیانش عذر میخواهد قلم از دفترم
اهل دل دادن نبود و ه*رز ای ولگرد بود

رنگ بهتر من ندارم تا که توصیفش کند
شک نکن رنگ جدایی,رنگ پست زرد بود

سعی کردم تا به آیین وفا گرمش کنم
او ولی باور نمیکرد و فقط دلسرد بود

آمد و رفت و خرابم کرد و تنهایم گذاشت
مثل طوفان می وزیده و آنچه او میکرد بود

من دلم دیگر نمیخواهد که تصویرش کنم
واژه ایِ بهتر ندارم واقعا نامرد بود
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #474
تا ماه شدی ، برکه شدم ، باتن تب دار
آیینه شدم ، محوشدی، تکه و تکرار

باید بنشینم ، بنوازم ، بنوازی
شهناز شوی ، ناز شوم با نفس تار

من پنجره را پلک زدم تا تو بیایی
شاید که دری باز شود در دل دیوار

ای دورترین بغض زمین ، مرز نفس گیر
نزدیک تر از من به خودم ...وعده ی دیدار
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #475
برایم قصه میگوید صدای ساز تنهایی
که مانده پشت ابهامت دلم با راز، تنهایی

شکایت می کنم ازغم درون دادگاه دل
دوباره می برد با خود مرا سرباز ،تنهایی

شده همدم به شبهایم درودیوار این خانه
وساعت باز میخواند به دل آواز، تنهایی

تولد یافت در فصل بهارم عشق بی رنگی
ندارد انتها انگار این آغاز ،تنهایی

چرا ای آسمان جایی نداری تا رها باشم؟
که با قلبی ترک خورده کنم پرواز ،تنهایی
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #476
گفتم از نزدیکی دیدار، گفتی: «ساده‌ای !
دورم از دیدار با هر پیش پا افتاده‌ای»

کوچکم خواندی،که پیش چشم ظاهربین تو
دیگران کوهند و من سنگ کنار جاده‌ای

شهر را گشتم که مانند تو را پیدا کنم
هیچ‌کس حتی شبیهت نیست، فوق‌العاده‌ای!

با دل آزرده‌ام چیزی نمی‌گویی ولی
از دل آزردن که حرفی می‌شود آماده‌ای

باز بر دوری صبوری می‌کنم اما مگیر
امتحان تازه‌ای از امتحان پس داده‌ای.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #477
دلبری دارم خیالی که دلم را میخرد
پا به پای من مرا بر شهر دلها میبرد

بال پروازم شده تا پر کشم بر آسمان
در کنارم هر کجا باشم کنارم میپرد

م**س.ت آغوشش منم او م**س.ت تر از من گهی
گوشه ای خلوت بروی بازوانم میخزد

میدهد باصوت ارامی به گوش من جلا
مثل بادی عاشقانه در وجودم می وزد

باز هم من هستم و آقای اشعار خیال
در خیالاتم دلم را خوش به غارت میبرد

زندگی مثل یه رویا گاه شیرین گاه تلخ
گاه سوی خنده و گاهی به گریه میرود

پس بگویم: عشقم غم مخور ازاده باش
روز ز شب ٬ شب ز روز٬ سبقت گرفته میدود
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #478
فراق دیدن رویت مرابیگانه میسازد
حدیث لعل شیرینت دلم ویرانه میسازد

دوتیرخصم چشمانت زتوافسانه میسازد
خمارنرگس مستت مراپروانه میسازد

برفتی وربودی ازکفم دل رازهجرانت
زبس سخت است هجرانت دلم دیوانه میسازد

پرستوی دوچشمانت دلم رامیبردازکف
که آن تیرنگاهت بردل من لانه میسازد

کلیم عشق تودین ودلم ازکف ربودآخر
پرستوی غمت درلانه ی دل خانه میسازد

جمال دلکشت ره میزند برعارف وعامی
که ساقی ازدل خاک رهت پیمانه میسازد
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #479
دلم شکسته و اوضاع درهمی دارد
و سالهاست برای خودش غمی دارد

تو در کنار خودت نیستی نمی دانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد

نه وصل دیده ام این روزها نه هجرانت
بدا به عشق که دنیای مبهمی دارد

بهشت می طلبم از کسی که جانکاه است
کسی که در دل سردش جهنمی دارد

گذر کن از من و بار دگر به چشمانم
بگو ببار اگر باز هم "نمی" دارد

دلم خوش است در این کار وزار هر "بیتی "
برای خویش "مقام معظمی" دارد

برام مرگ رقم می زنی به لبخندت
که خنده ی تو چه حق مسلمی دارد
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #480
در نبودت شمع خاموشم گمانم رفته ای
عاشق یخ بسته آغوشم گمانم رفته ای

آتشی در جان و دل افکندی و فارغ شدی
مثل سیر و سرکه میجوشم گمانم رفته ای

بی شقایق زندگی دیگر برایم مشکل است
دل جدا از باغ و گلنوشم گمانم رفته ای

کم کمک دیوانگی ها جای دردم را گرفت
از فراغت تیره میپوشم گمانم رفته ای

کشتی عشقت به دریا میرود گویی دگر
ناخدا کرده فراموشم گمانم رفته ای

از تبت میسوزم و شبها طبیبم نیست نیست
درد هجران کرده بیهوشی گمانم رفته ای
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
14
بازدیدها
2,620
پاسخ‌ها
72
بازدیدها
9,284
پاسخ‌ها
52
بازدیدها
11,603
پاسخ‌ها
15
بازدیدها
862

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا