نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دروغای شاخ دار

  • نویسنده موضوع سامیار زاهد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 24
  • بازدیدها 1,330
  • کاربران تگ شده هیچ

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,834
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #1
سلام هممون از دوروغ های شاخ داری که کاربر های انجمن‌ و کلا در فضای مجازی گفته میشه مطلع هستیم‌.
شما میتونید یکی از شاخ درار ترینشون رو بنویسید و اگه اسکرین دارید چه بهتر.. شاتش رو بفرستید
فقط حواستون باشه به کسی توهین نکنید و کسی رو هم تگ نکنید تا دعوا بشه.​
 
امضا : سامیار زاهد

`Nastaran

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
951
پسندها
20,552
امتیازها
42,073
مدال‌ها
21
  • #2
یکی بود میگف سه ماه رفته کما تازه برگشته ولی خو یسوال؟
ادمی ک خودش رفته کما چرا فرق بین سی سی یو و ای سی یو رو از بقیه میپرسه ک ب بقیه بگه دقیقا تو کدوم بخش بوده؟*-*
 
امضا : `Nastaran

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • #3
یک دختربودتومجازی یک روزمیگفت نامزددارم
یک روزدیگه میگفت میخوام حامله بشم
منم گفتم توکه نامزدی میخوای حامله بشی@_@
اونم گفت من عروسی کردم
یک روزبه یک پسرگفت من فقط باتودرارتباطم
درحالیکه باچندنفرپسردرارتباط بود
یک روده راست توشکمش نبودازبس دروغ گفت​
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

آتابای

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
2,026
پسندها
104,754
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • #4
هی نومزدم مرد براش دعا کنین

نومزدت مرد تو اینجا چ اشتبباهی میکنی؟
 

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • #5
یکی آمده بودپیویم اسمش دنیزبود
آخه اونجادختربیادپیوی جایه تعجب داره چی بشه..
بهم گفت چندسالته گفتم20مازندران
گفت منم یکسال ازت کوچیکترم
منم گفتم خوشبختم ازکجامنوپیداکردی؟
گفت محمدآیدی توداده
گفتم محمدکیه؟!..توپسراهم دوستی؟!@_@
گفت:من خودم پسرم@_@گفتم:چیییی؟!دنیزاسم دختر..گفت:آره به ترکی..ولی اسم پسرهم هست
گفتم:محمدکدوم خریه آیدیه منوبه هرالاغی داده..من محمدنمیشناسم:/
گفت:دست شمادردنکنه الان من الاغم؟..دروغ گفتم تورا...پیدات کردم
گفتم:واسه منم فرقی نداره حتماالاغی که گفتم..مزاحم نشو..بلاک:/
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

melisa.fe

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,622
پسندها
23,150
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • #6
یه بنده خدایی بود میگفت خارج از کشوره باباش یدونه ازون کله گنده هاس خودشم همیشه خونه حبسه چون جونش در خطره یه بادیگارد شخصیم داره کع خیلی خوشتیپه اکه اشتباه نکنم اسم بادیگاره سهیل یا یه همچین چیزی بود حتی یه بار تعریف میکرد حواسش نبوده نیمه برهنه رفته اتاق بادیگاره از هول خورده زمین بادیگارده ام بلندش کرده برده خوابوندتش موهاشو نوازش کرده فک کنم یه بارم دزدیدنش بادیگارده نجاتش داد127418

زیاد تحت تاثیر رمان و فیلم بود لامصب... من زیاد اذیتش نکردم گناه داشت:wacko:
 
امضا : melisa.fe

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,834
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #7
یه خانمی بود ۱۳ سالگی ازدواج کرده بود بعد یه شب اومد گفت شوهرش سرطان داره فرداش شوهرش مرد.
سوم و هفتم و کل روزای دیگه تو انجمن بود.
دوتا هم بچه داشت. بعد حامله هم بود کل خاندانش رو مثلا اینجا عضو کرده بود. بعد هنوز عده شوهر قبلی تموم نشده بود داشت ازدواج میکرد!
اخرشم قرار بود بیاد شمال ببینیم همو خبر رسید مرده بعد تو یه انجمن دیگه دیدمش گفت از تصادف نجات پیدا کرده فراموشی گرفته و الان که اسمم "تو چت وقتی بهش پیام دادم" رو دیده همه چی یادش اومده.

دو پارچ آب یخ خوردم آروم بشم نشد=/
 
امضا : سامیار زاهد

A.F.KH

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
354
پسندها
3,619
امتیازها
17,083
مدال‌ها
10
  • #8
یک خانمی بودش همش میومد میگفت من دیگه کارم تمومه چندتا عکس از رگ هایی که زده (هر دفعه دستش یه رنگ بود یه بار سفید یه بار گندمی یه بار سبزه)
میذاشت و می گفت از همه دنیا بدم میاد بعد یه ربع آنلاین میشد می گفت گفتم بی خیال همه چی بزار همینجوری افسرده بمونم :|
 
امضا : A.F.KH

Selin

رو به پیشرفت
سطح
14
 
ارسالی‌ها
200
پسندها
3,166
امتیازها
16,763
مدال‌ها
18
  • #9
یکی بهم زنگ زد وقتی جواب دادم چیزی پشت خط نمی گفت
تا اینکه چند دقیقه بعد پیام دادم سلام خوبی؟!
و پایینش چند تا ستاره فرستاد گفت:این واسه تو:|
از همتون میخوام براش دعا کنید زود تر خوب بشه
الهی آمین
 
امضا : Selin

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,097
پسندها
43,807
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • #10
داشتم با یه بنده خدایی حرف میزدم که چرا کم می ری زیارت و من اگه جای تو بودم هر روز میرفتم حرم، اون هم گفت که من ایران نیستم:/
دو سه روز بعد داشتیم حرف میزدیم که گفت حالم از ایران بهم میخوره دوست دارم هر چه زودتر از ایران برم:///

{دوستان خواهشا اگر میخواید حرفی بزنید یکم به دروغ‌هایی که قبلا گفتید فکر کنید! ماهی هم زیاد بخورید واسه حافظه خوبه!:///}
 
عقب
بالا