مشاعره مشاعره‌ی واژه نما

[soheil.shakeri]

گریه
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد

سنگ

سنگی نشد بر سنگ بند و بند بندِ دل
لرزید و چکه چکه از چشـــمِ تَری افتاد
هق هق صدایِ گریه ای پیچید زیرِ خاک
یک شانــه یِ مردانه لرزان بر سری افتاد

 

[paaa]

سنگ

سنگی نشد بر سنگ بند و بند بندِ دل
لرزید و چکه چکه از چشـــمِ تَری افتاد
هق هق صدایِ گریه ای پیچید زیرِ خاک
یک شانــه یِ مردانه لرزان بر سری افتاد

سنگ
مو به مو دارم سخن ها
نکته ها از انجمن ها
بشنو ای سنگ بیابان
بشنوید ای باد و باران

 

[soheil.shakeri]

بیابان

موی تو ریخته بر شانه ی تو امّا من
شانه ام ریخته بر موی پریشان خودم
از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست
می روم سر بگذارم به بیابان خودم

 

[سَنا]

پریشان

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی

 

[paaa]

پریشان

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی

زلف

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

 

[. MaHta .]

زلف

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

فلک

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

 

[paaa]

فلک

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

چرخ

ای چرخ آسیا ز چه آب است گردش‌ت
آخر یکی بگو که چه دولاب آهنی

 

[_ماه_]

چرخ

ای چرخ آسیا ز چه آب است گردش‌ت
آخر یکی بگو که چه دولاب آهنی

چرخ

چرخ گردون با دلم به به چه بازی میکند
با من خسته عجب بنده نوازی میکند
چون نسیمی گه ملایم، گه طوفانی مخوف
وای عجب حال و هوایی بی قراری میکند

 

[paaa]

چرخ

چرخ گردون با دلم به به چه بازی میکند
با من خسته عجب بنده نوازی میکند
چون نسیمی گه ملایم، گه طوفانی مخوف
وای عجب حال و هوایی بی قراری میکند

عجب

من یکی مرغ غزل خوان تو بودم چه فتاد
که دگر گوش ندادی به نواخوانی من
گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم
ای عجب بعد تو با کیست نگهبانی من

 

[_ماه_]

عجب

من یکی مرغ غزل خوان تو بودم چه فتاد
که دگر گوش ندادی به نواخوانی من
گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم
ای عجب بعد تو با کیست نگهبانی من

من
من یک ولد از طایفه ای غرق کثافت
یا کل نژادم همگی اهل عبادت
من اهل جنون اهل نماز اهل نجابت
هرطور که باشم به کسی یا احدی چه؟