مشاعره مشاعره‌ی واژه نما

[Sherly]

عمر
عمر گرانمایه در این صرف شد
تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا

ای شکم خیره به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت دو تا

عمر

عمریست تا من در طلب هر روز گامی می‌زنم
دست شفاعت هر زمان در نیک نامی می‌زنم

 

[m.sina]

عمر

عمریست تا من در طلب هر روز گامی می‌زنم
دست شفاعت هر زمان در نیک نامی می‌زنم

طلب

یادمان باشد اگر خاطر ما تنها ماند

طب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم

 

[Sherly]

طلب

یادمان باشد اگر خاطر ما تنها ماند

طب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم

تنها
یک‌عمر وریشانی دل بسته به مویی‌ست
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

 

[بَهآرنارنج]

تنها
یک‌عمر وریشانی دل بسته به مویی‌ست
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

عمر

ز دست ، گوهر پر قیمت جوانی رفت
چو برق ، فرصت کوتاه زندگانی رفت
بهار عمر که هنگام دانش اندوزیست
پی هوا و هوسهای نوجوانی رفت

 

[m.sina]

عمر

ز دست ، گوهر پر قیمت جوانی رفت
چو برق ، فرصت کوتاه زندگانی رفت
بهار عمر که هنگام دانش اندوزیست
پی هوا و هوسهای نوجوانی رفت

گوهر
ای صورتت ز گوهر معنی خزینه‌ای
ما را ز داغ عشق تو در دل دفینه‌ای

دانی که آه سوختگان را اثر بود
مگذار ناله‌ای که برآید ز سینه‌ای

 

[m.donya]

گوهر
ای صورتت ز گوهر معنی خزینه‌ای
ما را ز داغ عشق تو در دل دفینه‌ای

دانی که آه سوختگان را اثر بود
مگذار ناله‌ای که برآید ز سینه‌ای

از سینه ما سوختگان آینه ای ساز
وانگاه یکی جلوه در آیینه ما کن

 

[M.Fakher]

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق

 

[m.donya]

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق

اگر تو باز نگردی
امید آمدنت را به گور خواهم برد
و کس نمی‌داند
که در فراق تو دیگر
چگونه خواهم زیست
چگونه خواهم مرد

 

[m.sina]

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق

می‌ترسم از فراق بحدی گه گاه حرف
در خون تپم اگر شود از هم جدا لبم
افسون شوق زمزمه آهنگ جرات‌ست
ور نه‌ کجا حدیث وصال و کجا لبم

 

[M.Fakher]

می‌ترسم از فراق بحدی گه گاه حرف
در خون تپم اگر شود از هم جدا لبم
افسون شوق زمزمه آهنگ جرات‌ست
ور نه‌ کجا حدیث وصال و کجا لبم

حسن تو هرجا که به میان آمد ز ذوق, هرکه دلی داشت, در میان انداخت