- ارسالیها
- 608
- پسندها
- 8,968
- امتیازها
- 24,973
- مدالها
- 37
- سن
- 23
- مدیر
- #1,281
تو:
بیهمگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
بیهمگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
داغ دوریت دلم را کشت اما چه کنمتو:
بیهمگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن استداغ دوریت دلم را کشت اما چه کنم
حرف ها دارم با تو، بی تو اما چه کنم
آهتا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
بی رنگ رخت زمانه زندان من استآه
نفس کشیدم و گفتی زمانه جانکاه است
نفس نمی کشم ، این آه از پی آه است
رخسارهرنگ
سخن عشق تو بی آنکه برآید بر زبانم
رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم
میخانهرخساره
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسید
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت