مشاعره مشاعره‌ی واژه نما

[شَفَــق]

دیوانه
آسمان بار امنت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

 

[Surin]

دیوانه
با آن همه دلداده دلش بسته ما شد
ای من به فدای دل دیوانه پسندش

 

[شَفَــق]

دیوانه
با آن همه دلداده دلش بسته ما شد
ای من به فدای دل دیوانه پسندش

دل
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[Surin]

دل
دل من تنگ شده است دیدن تو درمان است
کاش تجویز کنند هرچه پزشک است تورا

 

[شَفَــق]

دل
دل من تنگ شده است دیدن تو درمان است
کاش تجویز کنند هرچه پزشک است تورا

درمان
درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیس پایان الغیاث

 

[Surin]

درد
قناعت می‌کنم با درد چون درمان نمی‌یابم
تحمل می‌کنم با زخم چون مرهم نمی‌بینم

 

[شَفَــق]

قناعت می‌کنم با درد چون درمان نمی‌یابم
تحمل می‌کنم با زخم چون مرهم نمی‌بینم
قناعت *-*

 

[Narin_F]

مردن
مایاد گرفتیم باستیم و بمیریم
و رمز ماست ایستاده بمیریم

 

[atash.r]

تا امر کنی به یک ندا میمیرم
میمیرم و هربار نفس میگیرم

 

[شَفَــق]

تا امر کنی به یک ندا میمیرم
میمیرم و هربار نفس میگیرم

ندا
اين جهان كوه است و فعل ما ندا
سوي ما آيد نداها را صدا